سفارش تبلیغ
صبا ویژن



کربلا ... - گل نرگس ... مهدی فاطمه






درباره نویسنده
کربلا ... - گل نرگس ... مهدی فاطمه
آی دی نویسنده
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
کربلا و امام حسین (ع)
مشهد و امام رضا (ع)
سوریه و بی بی زینب (س)
سفرنامه جنوب و غرب
من و تو
دل نوشت ها
رمضان
نازنین زهرا
متفرقه
تقریبا سیاسی
سفر مقام معظم رهبری به کرمانشاه
سردار شهید مهدی زین الدین
شهید سید رحیم خمیس آبادی
مناسبت ها و مراسم ها
مسابقات و طرح های مذهبی
زندگی نامه حضرت ابالفضل (ع)
ضیافت اندیشه 1389
قرار بود بریم ،ولی موندیم !

ذکر ایام هفته


لینکهای روزانه
گل نرگس...مهدی فاطمه ! [806]
[آرشیو(1)]

لینک دوستان

وبلاگ گروهی فصل انتظار
دست خط ...
لبگزه
شلمچه
حضور نور
مسجد ولیعصر (عج) کنگان
نجوای شبانه
پاک دیده
چفیه
آسمان سرخ
حرف دل
مجنون صفت
نیار یعنی آرزو
سحرخیز مدینه کی می آیی ؟
نوشابه ای با طعم بهائیت
خدای شاپرک ها
کمان نیوز
او خواهد آمد...
حدیث نفس
حجاب غیبت
حس غریب
*دفاع مقدس*
حریم یاس
مزار شهدا
منتظر کوچک
وب نوشته های حاج محمد
حدیث دل
تا کرببلا هست زمین را عشق است
دل نوشته های دو دختر شهید
گذر اقاقیا
عکس بان
ذهن نوشت
منتظر قائم آل محمد
زیباترین شکیب
چادر خاکی
من از دیار حبیب م
وادی
آوینار
الهی من لی غیرک ...
احسان پسر خوب مامان و بابا


موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
کربلا ... - گل نرگس ... مهدی فاطمه


لوگوی دوستان




آمار بازدید
بازدید کل :987605
بازدید امروز : 1
بازدید دیروز :39
 RSS 

امروز  خیلی دل تنگم ارباب ...

دلتنگ ضریح و نورهای سبز و قرمزش ...

آن پرچم سرخ که با وزش باد دل زائرها را هم این و آن سو می برد ...

آن لیوان کوچک استیل حیاط حرم و آبش که زمزم هم به پای طعم شیرینش نمی رسد ...

بین الحرمین و نخل های بلند و سبزش ...

کف العباس و علقمه ای که یادآور وفاداری عباس است و بس ...

خیمه گاه و آن خیمه ی بلند که رویش نوشته بود : خیمة العباس ...

ورودی ها و کفشداری های حرم ابالفضل(ع) که روی پرده هایش نوشته بود " عتبة العباسیة المقدسة "

تسبیح ها و مهرهای تربت که رویش به خط درشت نوشته بود : "تربتة الحسین علیه السلام "

زیارت نامه های عربی ؛ اذن دخول خواندن عرب ها با صدای بلند و چشمان خیس ...

شمعدانی ها و لاله های درب حرم ارباب و علمدار... حتی دلتنگ شنیدن اذان حرم ...

----------------------------------------------------------------

پ.ن: از آخرین دیدار ضریحت دو سال و چند ماه می گذرد مولای من ؛ نمیخواهی دوباره اذن پابوسی بدهی ؟



نویسنده » نرگس » ساعت 8:4 عصر روز سه شنبه 91 اردیبهشت 12