شکنجهگاه سرهنگ زيبايي
آن طورکه مردم ميگفتند، پيرزن و پيرمردي مسيحي که روبهروي حياط آن خانه زندگي ميکردند، بر حسب اتفاق ميبينند که يک ماشين به داخل حياط خانه وارد شده و چند مرد، دختري را که چشمانش را بسته بودند، به زور به داخل زيرزمين آنجا ميبرند. پيرمرد سراسيمه به خيابان تخت جمشيد (طالقاني) مي رود و خطاب به جواناني که تظاهرات ميکردند و مرگ بر شاه ميگفتند، ميگويد:
- اگه خيلي مردين، بياييد سراغ اين بيشرفا که دخترمردم رو دزديدن.
...
خاطره اي ديگر از کتاب "چادر وحدت" به مناسبت سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي
بقيه در: www.davodabadi.persianblog.ir