دنيا رو با همه ي خوب و بدشبا همه زندونياي ابدشپشت سر گذاشتن و رها شدنرفتن و سري توي سرا شدنواسشون تو بند دنيا جا نبوددنيا که جاي پرنده ها نبودپشت سر گذشته هاي بي هدفپيش رو لشکر آرزو به صفتو بهشت آرزو گم نشدنآدم حسرت گندم نشدنوقتي موندن تو غبار زندگيپر کشيدن از حصار زندگيزنده موندن واسشون بهونه بودزندگي بازي بچه گونه بوديه صدا مي خوندشون سمت خدابا سکوتشون رسيدن به صدا
به ما هم سر بزنيد.