سفارش تبلیغ
صبا ویژن



خدا - گل نرگس ... مهدی فاطمه






درباره نویسنده
خدا - گل نرگس ... مهدی فاطمه
آی دی نویسنده
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
کربلا و امام حسین (ع)
مشهد و امام رضا (ع)
سوریه و بی بی زینب (س)
سفرنامه جنوب و غرب
من و تو
دل نوشت ها
رمضان
نازنین زهرا
متفرقه
تقریبا سیاسی
سفر مقام معظم رهبری به کرمانشاه
سردار شهید مهدی زین الدین
شهید سید رحیم خمیس آبادی
مناسبت ها و مراسم ها
مسابقات و طرح های مذهبی
زندگی نامه حضرت ابالفضل (ع)
ضیافت اندیشه 1389
قرار بود بریم ،ولی موندیم !

ذکر ایام هفته


لینکهای روزانه
گل نرگس...مهدی فاطمه ! [806]
[آرشیو(1)]

لینک دوستان

وبلاگ گروهی فصل انتظار
دست خط ...
لبگزه
شلمچه
حضور نور
مسجد ولیعصر (عج) کنگان
نجوای شبانه
پاک دیده
چفیه
آسمان سرخ
حرف دل
مجنون صفت
نیار یعنی آرزو
سحرخیز مدینه کی می آیی ؟
نوشابه ای با طعم بهائیت
خدای شاپرک ها
کمان نیوز
او خواهد آمد...
حدیث نفس
حجاب غیبت
حس غریب
*دفاع مقدس*
حریم یاس
مزار شهدا
منتظر کوچک
وب نوشته های حاج محمد
حدیث دل
تا کرببلا هست زمین را عشق است
دل نوشته های دو دختر شهید
گذر اقاقیا
عکس بان
ذهن نوشت
منتظر قائم آل محمد
زیباترین شکیب
چادر خاکی
من از دیار حبیب م
وادی
آوینار
الهی من لی غیرک ...
احسان پسر خوب مامان و بابا


موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
خدا - گل نرگس ... مهدی فاطمه


لوگوی دوستان




آمار بازدید
بازدید کل :987724
بازدید امروز : 27
بازدید دیروز :29
 RSS 

 

پ.ن : نوای وب رو از دست ندید .

خدای خوبم هوامو داشته باش ...



نویسنده » نرگس » ساعت 3:54 صبح روز چهارشنبه 94 آذر 18

« هو السمیع العلیم»

همیشه این عادت بد رو داشتم و دارم !

که هر اتفاق ناخوشایندی توی زندگیم پیش میاد یا حرف گزنده ای که میشنوم یا حتی حادثه ی تلخی که رخ میده ، به جای آرامش دادن به خودم و پیدا کردن راه حل یا فکر نکردن بیشتر به این موضوع ناخوشایند ، بدتر زوایای این حرف یا اتفاق بد رو هی با خودم تکرار و بررسی می کنم و اونقدر ذهنم رو درگیرش میکنم  که هیچ کار دیگه ای رو نمیتونم درست انجام بدم و بالاخره  از پا درمیام و یأس و نا امیدی و تلخی همه ی وجودمو فرا میگیره ...

گاهی زندگی آدم توی یه مسیری قرار میگیره که بنظرت همش ضرر و اذیته ، اما هر کاری میکنی نه تنها از اون مسیر بیرون نمیای بلکه بیشتر باعث تثبیتش هم میشی ... انگار تموم تلاش هات موجب میشه که دوباره برگردی سر جای اولت ... !

اینطور وقت ها خیلی کلافه میشم ...

از یه طرف میگم باید تموم تلاشم رو بکنم تا به نتیجه دلخواهم برسم ... از یه طرفم میگم خب شاید حکمتی داره که هر کاری میکنم نمیشه !

یه وقتا فکر میکنم باید توی دعاهام اصرار داشته باشم که از خدا خواسته م رو بگیرم ؛ 

یه وقتایی هم فکر میکنم که نباید به زور چیزی رو از خدا بخوام ...

نمیدونم ... دچار یه جور خود درگیری ذهنی بدی میشم این طور وقت ها ...


هوالسمیع

......................................................................................................................

پ.ن.1 : اینطور موقع ها فقط دلم به این خوشه که خودش داره می بینه و همه ی حرفامو میشنوه ...

پ.ن.2 : خدایا میشه هوای بنده های کم طاقتت رو بیشتر داشته باشی ؟

پ.ن.3 : نمیدونم چرا اینارو اینجا نوشتم ! اما به دعای خیر تک تک تون محتاجم . یا علی مدد



نویسنده » نرگس » ساعت 5:0 صبح روز دوشنبه 94 آبان 11

   1   2      >