• وبلاگ : گل نرگس ... مهدي فاطمه
  • يادداشت : نفسم مي گيرد ...
  • نظرات : 2 خصوصي ، 9 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    يك فوج كبوتر مانده است
    و يك گنبد طلايي دور
    تمام پنج سالگي ام را
    يقين داشتم
    بزرگ كه شدم دستم به ضريح مي رسد
    بي آنكه پدر
    مرا روي شانه هايش بالا ببرد
    من سالهاست كه از پنج سالگي ام دور شده ام
    از تو
    از پنجره ي فولاد...
    كاش بچگي ام بر مي گشت
    كاش دستم به ضريحت مي رسيد
    .