سفارش تبلیغ
صبا ویژن



نیمه شعبان مبارک ... - گل نرگس ... مهدی فاطمه






درباره نویسنده
نیمه شعبان مبارک ... - گل نرگس ... مهدی فاطمه
آی دی نویسنده
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
کربلا و امام حسین (ع)
مشهد و امام رضا (ع)
سوریه و بی بی زینب (س)
سفرنامه جنوب و غرب
من و تو
دل نوشت ها
رمضان
نازنین زهرا
متفرقه
تقریبا سیاسی
سفر مقام معظم رهبری به کرمانشاه
سردار شهید مهدی زین الدین
شهید سید رحیم خمیس آبادی
مناسبت ها و مراسم ها
مسابقات و طرح های مذهبی
زندگی نامه حضرت ابالفضل (ع)
ضیافت اندیشه 1389
قرار بود بریم ،ولی موندیم !

ذکر ایام هفته


لینکهای روزانه
گل نرگس...مهدی فاطمه ! [806]
[آرشیو(1)]

لینک دوستان

وبلاگ گروهی فصل انتظار
دست خط ...
لبگزه
شلمچه
حضور نور
مسجد ولیعصر (عج) کنگان
نجوای شبانه
پاک دیده
چفیه
آسمان سرخ
حرف دل
مجنون صفت
نیار یعنی آرزو
سحرخیز مدینه کی می آیی ؟
نوشابه ای با طعم بهائیت
خدای شاپرک ها
کمان نیوز
او خواهد آمد...
حدیث نفس
حجاب غیبت
حس غریب
*دفاع مقدس*
حریم یاس
مزار شهدا
منتظر کوچک
وب نوشته های حاج محمد
حدیث دل
تا کرببلا هست زمین را عشق است
دل نوشته های دو دختر شهید
گذر اقاقیا
عکس بان
ذهن نوشت
منتظر قائم آل محمد
زیباترین شکیب
چادر خاکی
من از دیار حبیب م
وادی
آوینار
الهی من لی غیرک ...
احسان پسر خوب مامان و بابا


موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
نیمه شعبان مبارک ... - گل نرگس ... مهدی فاطمه


لوگوی دوستان




آمار بازدید
بازدید کل :998543
بازدید امروز : 34
بازدید دیروز :153
 RSS 

بسم رب المهدی ...

سلام ...
نیمه شعبان اومد و همه شهر بوی حضرت مهدی پیچیده ...طاق نصرت های بزرگ و ایستگاه های متعدد صلواتی توی تموم سطح شهر ، دلتو یه حالی میکنه که هیچ وقت و هیچ سالی این حسو نداشتی ، مخصوصا اگه قبلش رفته باشی جمکران ...
مولای خوبم چند روزه توی رگ و پوست این شهر اسم و یاد تو جاری شده ...انگار توی این شهر که گاهی حس می کنم باخودش و مردمش غریبه م ! راحت تر میشه نفس کشید ...
چی میشد همیشه اینقدر توی فکر و دل مردمی مثل من که گرد غفلت رو قلبشونه ، بودی ؟ تا خدای مهربونم از بقیه غیبت صرف نظر میکردن ؟؟ چی میشد همیشه اینقدر توی دلم بودی و به فرجت فکر می کردم ؟چی میشد جشن میلادتونو با حضور خودتون میگرفتیم ؟!؟ 
مولای مهربونم خیلی دلم برای حرف زدن و درد و دل کردن باشما تنگ شده اما نمیدونم از سنگینی بار گناهامه یا راست راستی دارم بیرون میشم ، که نمیشه براتون بنویسم ...فقط اینو میدونم که با همه بدیم هنوزم دوستتون دارم ...


بقول شعر نوای وبلاگ :« گرچه عمرم نموده تباهم ... همچو موری در این بارگاهم ...»

راستی عزیزی می گفت وبلاگت بوی غم میده ، دوست دیگه ای میگفت وبلاگت غمگین شده ، شادش کن یه کم ،یکی دیگه میگفت خودتم شاد باش یه کم و... 
قبول دارم که چندوقته نیستم و تا میامم از غم مینویسم اما خداییش من غمگینم ؟؟ دوستانی که هر روز مجبورن منو ببینن با اندک شناختی که  از من دارن ، اونا بگن ،من شاد نیستم ؟؟ باور کنید گفتن حس دلتنگی و گفتن چیزایی که رو دلت سنگینی میکنه ، اونم اینجا که میدونی خیلی ها میان و میخونن ، فقط صرف یه درد و دله ، به منزله غم مطلق نیست ! اما روی چشمم ...شادش می کنیم اینجا رو اما به سبک خودمون ...

چندتا فایل صوتی دیدم خیلی قشنگ بودن ،میذارم اینجا که بقیه هم استفاده کنن:

آمده دنیا یوسف زهرا  
اسیر خوی توام     
مژده یاران گل درآمد 
روزی تو خواهی آمد 

فعلا یا علی و یا حق



نویسنده » نرگس » ساعت 2:26 صبح روز سه شنبه 89 مرداد 5