هو الحق
سلام به همه دوستان ….خوبید ان شا الله ؟؟ طاعاتتون قبول باشه …ببخشید که نمی تونم لطف همتون رو جبران کنم ….از همه عزیزانی که بهم سر میزنن و جویای احوالم هستن و با نظرات زیبا و سازندشون منو راهنمایی می کنن ،واقعا ممنونم و از خداوند مهربون برای همشون ،شهادت در راه خدا و در رکاب حضرت مهدی(عج) رو خواستارم . ….
نمی دونید پنج شنبه چقدر به من خوش گذشت …آخه همایش عاشورائیان بود .
اونم با حضور چه کسانی ؟؟ سردار علی شادمانی و جناب آقای محمد احمدیان .
واقعا محشر بود ،جای همتون خالی بود …..
فکر می کنم که همه با آقای احمدیان آشنا باشند ،اما برای اونایی که آشنا نیستند ،چند جمله میگم که مطمئنا در قالب کلمات نمیشه به شخصیت بی نظیر ایشون پی برد ! ان شا الله ایشون رو از نزدیک ببینید و متوجه منظور من بشید .
ایشون از رزمندگان باصفای لشگر 14 امام حسین (ع) هستن ،حاج حسین خرازی فرمانده و دوست ایشون بودند ،در طول دوران دفاع مقدس در جبهه حضوری پررنگ داشتند و با خیلی از شهدای معروف و باصفا هم رزم بودند.بعد از جنگ هم در گروه تفحص با شهیدان پازوکی ،محمودوند و .... مشغول به کار شدند و صدها خانواده رو از چشم انتظاری درآوردند ،قلم بسیار توانایی دارند و در دفتر مجله امتداد (از مجله های پر تیتراژ دفاع مقدس ) هم نویسندگی می کنند . کتابی با عنوان "نشانه " هم از ایشون به چاپ رسیده که بی نظـــــــــــیره !! توصیه می کنم حتما حتما بخونید .
ایشون وبلاگ پر محتوایی هم دارند به نام "نشانه" که آدرسش اینه :
www.neshane.parsiblog.com حتما یه سر بزنید ....
ایشون هم چنین مسئول مهندسی مناطق عملیاتی جنوب هستند و الان هم افتخار روایتگری شهدا رو دارند و الحق هم که خوب روایت می کنند ...حرفاشون خیلی به دل میشینه !!ااگه اغراق نشه ،باید بگم که با کلماتشون جادو می کنن !!
این پنج شنبه هم ،استان عزیز من (کرمانشاه ) و هم استانی های عزیزم ، میزبان ایشون بودند ، ساعت 4 که مراسم شروع شد،بعد از صحبت های مجری ، آقای شادمانی سخنرانی کردند و ما کلی استفاده کردیم .بعد از ایشون آقای احمدیان ،صحبت های شیرینشون رو راجع به جبهه و تفح شروع کردند ،اول صحبت هاشون با این شعر بود :
سنگین ترین مصیبت دل این مصیبتم ****** جامانده ام مسافر شهر شهادتم
خاطراتی که ایشون تعریف کردند ،دل همه ما رو هوایی کرد ،هوایی شهدا ،جنوب ،غرب و.... الحق و الانصاف که خیلی مراسم خوبی بود و به حمدالله خیلی استفاده کردیم ،خـــــــیلی ! ساعت تقریبا 6 -6.5 بود که مراسم تموم شد .
اما بعدش نوبت مراسم خصوصی (موسسه فرهنگی وصال و کانون امام علی (ع) ) بود با آقای احمدیان ...بعد از افطار و شام ،دوباره آقای احمدیان در جمع مشتاق ما بودند ...از اون مراسم و حرف های زیبای ایشون هیچ چی نمی تونم بگم جز اینکه خیلی خیلی عالی بود !! حرف های سرداراحمدیان توی اون چند دقیقه ای که برق ها خاموش بود و دل همه بچه ها هوایی شده بود ،با اون اشک ها و ناله های بچه ها و خود آقای احمدیان خیلی چسبید . اصلا دلمون نمی خواست که مراسم تموم بشه ! اما بالاخره تموم شد و ما حدود 10 شب رسیدیم خونه . ان شا الله خود خدا ،ائمه و شهدا ، ازهممون قبول کنند .
این قسمت حرفام با آقای احمدیان ِ ؛ سردار! اگه قرار بود همه ی کسانی که به جبهه رفتن ،شهید بشن و از اون مردای خوب ،هیچ مردی (مثل شما ) نمونه ،پس ما چطور باور می کردیم که آدمایی اینطوری هم هستن ؟!؟چطور باور می کردیم که جنگی هم بوده ؟!چطور از حقایق جنگ آگاه می شدیم ؟!چطور اون حماسه ها رو باور می کردیم ؟؟ تازه اینم بدونید که ،اجر شما دو برابره ،چون هم اون موقع مثل مرد از ایران عزیز و خاکش دفاع کردید و هم الان دارید راه شهدا رو ادامه میدید ،مطمئن باشید اجر شما خیلی بیشتره ....اینم مطمئن باشید که حتی اگر (خدای نکرده ) در بستر هم به دیدار خدا برید ،شهید رفتید !!شهیدی که اجرش خــــــیلی زیاده .... برای ما هم دعا کنید ....بابت اون مراسم هم ازتون ممنونم .اجرتون با خود شهدا .
راستی دوستان این چند تا عکس هم که از مراسم گرفتم ،ببینید .....
ببخشید که خیلی طولانی شد ...یا علی مدد و در پناه حق