سفارش تبلیغ
صبا ویژن



حضرت علی - گل نرگس ... مهدی فاطمه






درباره نویسنده
حضرت علی - گل نرگس ... مهدی فاطمه
آی دی نویسنده
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
کربلا و امام حسین (ع)
مشهد و امام رضا (ع)
سوریه و بی بی زینب (س)
سفرنامه جنوب و غرب
من و تو
دل نوشت ها
رمضان
نازنین زهرا
متفرقه
تقریبا سیاسی
سفر مقام معظم رهبری به کرمانشاه
سردار شهید مهدی زین الدین
شهید سید رحیم خمیس آبادی
مناسبت ها و مراسم ها
مسابقات و طرح های مذهبی
زندگی نامه حضرت ابالفضل (ع)
ضیافت اندیشه 1389
قرار بود بریم ،ولی موندیم !

ذکر ایام هفته


لینکهای روزانه
گل نرگس...مهدی فاطمه ! [806]
[آرشیو(1)]

لینک دوستان

وبلاگ گروهی فصل انتظار
دست خط ...
لبگزه
شلمچه
حضور نور
مسجد ولیعصر (عج) کنگان
نجوای شبانه
پاک دیده
چفیه
آسمان سرخ
حرف دل
مجنون صفت
نیار یعنی آرزو
سحرخیز مدینه کی می آیی ؟
نوشابه ای با طعم بهائیت
خدای شاپرک ها
کمان نیوز
او خواهد آمد...
حدیث نفس
حجاب غیبت
حس غریب
*دفاع مقدس*
حریم یاس
مزار شهدا
منتظر کوچک
وب نوشته های حاج محمد
حدیث دل
تا کرببلا هست زمین را عشق است
دل نوشته های دو دختر شهید
گذر اقاقیا
عکس بان
ذهن نوشت
منتظر قائم آل محمد
زیباترین شکیب
چادر خاکی
من از دیار حبیب م
وادی
آوینار
الهی من لی غیرک ...
احسان پسر خوب مامان و بابا


موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
حضرت علی - گل نرگس ... مهدی فاطمه


لوگوی دوستان




آمار بازدید
بازدید کل :998468
بازدید امروز : 112
بازدید دیروز :21
 RSS 

به نام خالق علی ...


در  دلــــــــم بود که آدم شوم  اما نشــــدم                    بی خبر از همه عالم شوم اما نشدم

بر در  پیــــــر خرابــــــات نهم  روی  نیـــــــاز                    تا بایــن طایفه محرم شوم اما نشدم

هجــــــرت از خویش کنم خانه بمحبوب دهم                    تا باســـماء معلـــــم شوم اما نشدم

از کف دوست بنوشم همه شب باده عشق                   رسته از کوثـر و زمزم شوم اما نشدم


حضرت مولا علی (ع) درنامه ای به مالک « در نهج البلاغه » می فرمایند : ای مالک ؛ اگر شب هنگام کسی را

در حال گناه دیدی ، فردا به آن جرم نگاهش مکن ، شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی .... !


شهادت جانسوز مولای متقیان حضرت حیدر (ع) رو به تموم عاشقان اون حضرت تسلیت میگم .


پ.ن.1 : این روزا خیلی دلم تنگه ...خیلی ...دلتنگ خونه ی حضرت علی و این اتاق هستم ...

دلتنگ محراب قشنگ مسجد کوفه ...دلتنگ چاه ...

دلتنگ کوفه که قدم به قدم مظلومیت علی (ع) رو به رخت می کشید ...

دلتنگ نجفم ...دلتنگ ایوون طلای مولا ...دلتنگ حرم باصفاش ...دلتنگ مولای مظلومم علی (ع)


پ.ن.2 : شادی روح شهید سید رحیم خمیس آبادی که عاشق مولا علی بود هرچندتا میتونید صلوات بدید .


پ.ن.3 : نوای وبلاگ رو خیلی دوست دارم ... « دلربا گفت علی ...در همه جا گفت علی ...»


پ.ن.4: خیـــــــــــــــــــــلی دعام کنید ... یا علی و یا حق



نویسنده » نرگس » ساعت 3:28 عصر روز سه شنبه 89 شهریور 9

به نام او که سخت دلم هوای مهربانی هایش را کرده است ...

توی این گیر و دار سیاست کم کم داشت یادم می رفت که منم یه روزی رفتم کربلا و قرار بود خاطراتش رو -ولو بخاطر دل خودم و یادگار موندنش - بنویسم اما به بهونه نزدیک شدن محرم و دوباره هوایی شدن من ، امشب یهو تصمیم گرفتم در مورد کربلا قلم بزنم ...

یادش بخیر چه صفایی داشت ...

نماز صبح رو فرادی توی حیاط حرم حضرت علی خوندیم (چون نماز جماعت برا خانوما نداشت !) و بعد رفتیم روبروی ایوان نجف نشستیم ... - الان احساس می کنم یه خواب بوده ، یه خواب شیرین و کوتاه - زل زده بودم به ایوان نجف و مدام این شعر «ایوان نجف عجب  صفایی دارد ...حیدر بنگر چه بارگاهی دارد » توی ذهنم تکرار میشد ... گونه هام زیر بارون چشام خیس شده بود و دلم فقط به عشق مولا می تپید...رفته بودم توی حال خودم که مامانم با یه کاسه آب جلوم ظاهر شد ... خوردن آب از حرم حضرت علی توی کاسه آب سقاخونه امام رضا خوردن داشت و گریزی بود به سمت مشهد ... در کنار منبع نور بودم اما دلم هوای سخت هوای امام رضا کرده بود ...آخ یادش بخیر ...میخواستم « امین الله »  بخونم ، بازش که کردم روی صفحه اولش نوشته بود : « وقف آستان قدس رضوی » ...حسابی با امام رضا در کنار مولا خلوت کردم و کلی حرف زدم ...

به هر حال بعد از نماز صبح با همه کاروان سوار بر ماشینی شدیم و به سمت هتل برگشتیم .مختصری استراحت کردیم و ساعت 8 صبح رفتیم مسجد سهله و اعمال و مقام ها رو به جا آوردیم ...روحانی کاروان میگفت حواستون باشه کجا اومدید .میگفت خونه امام زمانه اینجا ...میگفت در مسجد جمکران به روایات نه چندان قوی فقط چهارشنبه ها آقا شرف حضور دارند اما اینجا هر روز ...میگفت و میگفت اما من فقط می شنیدم ، گویا تموم وجودم مسخ  شده بود ، هیچ عکس العملی جز بهت نداشتم ...فقط به در و دیوار نگاه می کردم و در مقام ها نماز میخوندم ... من همچنان مثل بقیه سفر توی بهت بودم و همسفرها هم تقریبا همینطور ...

بعد از مسجد سهله رفتیم زیارت یار باوفای حضرت علی (ع) « میثم تمار » و بعد از اون رفتیم به زیارت دوست و یار همیشگی حضرت مولا «کمیل بن زیاد » که خیلی با صفا بود ...چقدر به حالشون غبطه خوردم ...ازشون خواستم برامون دعا کنند که ما هم اماممون رو بشناسیم و معرفت پیدا کنیم و تنهاشون نذاریم ...بعد از این زیارت توی اون گرمای بی نظیر تابستون عراق ! سوار اتوبوس ها شدیم اما متاسفانه دیدیم که یکی از همسفر ها که اتفاقا مشکل قلبی هم داشتند ، گم شدند ، چون وقت اذان بود تصمیم گرفتیم که نماز بخونیم و در این فاصله به دنبال این همسفر بگردیم .نماز خوندیم و بعد بدون پیدا کردن این عزیز به سمت هتل حرکت کردیم و چقدر توی این مسیر ، همسر و دختر این آقا گریه کردند اما چاره ای نبود و مسائل امنیتی و هتل و ...باعث شد که ما برگردیم - البته بگذریم که این قسمت از سفر خاطره تلخی شد اما خوشحالیم که این آقا هتل رو که چندین کیلومتر با مزار حضرت کمیل فاصله داشت رو پیدا کرده بود - به هتل رسیدیم و شام خوردیم و همه خوابیدن جز من ...نمیدونم چرا اونجا اصلا دلت نمیخواد بخوابی حتی توی هتلش ... نمیدونم شاید می ترسیدم  اگه بخوابم و بیدار شم ، به این میرسم که همش خواب بوده ... با هر زحمتی که بود یه چند ساعتی خوابیدم و وقتی بیدار شدم دیدم که نماز صبحم قضا شده ...شاید هیچ چیز در دنیا به این اندازه ناراحتم نمیکنه که برم زیارتگاهی و نمازم قضا بشه خصوصا نماز صبح ...این برای من نشونه خوبی نبود و این دو برابر حالمو بدتر می کرد ...به هر حال رفتیم صبحونه خوردیم و حدود ساعت 8 حرکت کردیم به سمت ....

واقعا دیگه خوابم میاد ، بقیش بمونه واسه بعد ...

خیلی دعا کنید - برای نابودی دشمنان اسلام و مسلمین صلوات

 یا علی و یا حق



نویسنده » نرگس » ساعت 12:0 صبح روز سه شنبه 88 آذر 24

به نام او که یادش آرامش دهنده جان هاست

سلام به همه دوستان عزیز
دوباره ماه پربرکت و دوست داشتنی رجب اومد و دوباره ایام اعتکاف شد …
دوباره اعتکاف شروع شد و اون خلوت دوست داشتنی با خدای مهربون …
دوباره تکرار اون روزای خوب و به یاد موندنی تو مسجد جامع …
دوباره تکرار طنین انداز شدن صدای العفو ها در فضای سبز و نورانی مسجد …
دوباره خادم المعتکف شدن و افتخار خادمی میهمانان اختصاصی خدا …
برای من و همه بچه های خادم ، اعتکاف سه روز نیست بلکه تقریبا چند ماهه ، حدود یکماهه کارهای اعتکاف به صورت رسمی شروع شده و این هفته اخیر همه درگیر شدیم …امروز وقتی به جمع بچه ها نگاه می کردم ،خیلی احساس خوبی بهم دست میداد ، شاید کسی ندونه که یه اعتکاف سه روزه چقدر وقت و انرژی و زحمت داره ، چقدر هزینه صرف میشه ، چقدر …

امروز هر طرف رو نیگا میکردی همه مشغول کار بودند ، چند نفر رزق ها رو درست میکردن ، چند نفر زرشک و لوبیا و … پاک میکردن ، یه تعداد پک های فرهنگی رو بسته بندی می کردند ، یه عده خطاطی می کردند ، چند نفر تایپ میکردند ، چند نفر مشغول طراحی فرم ها و سوالات مسابقه بودند ، یه تعداد برنامه های فرهنگی رو هماهنگ میکردند ، یکی یونولیت ها رو برش میزد ، یکی روبان برای تزئین کارت های ختم قرآن و ختم صلوات درست میکرد و….

از اون طرف هم توی مسجد یه عده فضای مسجد رو آماده میکردند ، یه تعداد کامپیوتر و پروژکتور و سیستم صوتی و… رو نصب می کردند ، چند تا از بچه ها کلمن های آب و فلاکس های بزرگ چایی رو از ماشین ها خالی می کردند ، چندتاشون مشغول آماده کردن راهرو و فضای استقبال بودند و…

آقایون هم که مشغول هماهنگی امنیت مسجد ، آماده کردن آشپزخونه (که دست خودشونه ) ، آماده کردن بی سیم ها ، جابجایی وسایل سنگینی  که خادمین خانوم برای مسجد و کارها احتیاج داشتند ، هماهنگی سخنران ها، مداح ها و …بودند …

خلاصه همه به یک نحوی درگیر کارها بودند ، و در این میان فقط یک چیز موج میزد و آن هم عشق بود …
عشق به خدا ، عشق به ائمه ، عشق به حضرت صاحب ، عشق به نوکری میهمانان خدا در خانه اش و عشق به همه خوبی ها …

دعا کنید که از هممون قبول باشه و ان شا الله (هرچند اندک ) موجب شادی و تعجیل در فرج حضرت صاحب العصر و الزمان شده باشد …دعا کنید آقا مهر تایید به نوکری ما بزنند و دعا کنید که مهمونای خدا از نوکرهای خودشون راضی باشن و بیشترین بهره رو از این فضای معنوی ببرند .

                         

پ.ن 1: تعجیل در فرج آقا امام زمان 5 صلوات بفرستید .
پ.ن 2: دعا و استغاثه برای فرج آقامون رو تو این روزای خوب و پربرکت و این ایام ناب فراموش نفرمایید.
پ.ن 3: هرکس اعتکاف رفت ما رو هم از دعای خیرش محروم نکنه .
پ.ن 4: امروز ساعت 9 صبح رسما اعتکاف برای ما شروع میشه پس تا بعد اعتکاف خدانگهدار . 

حرف آخر : میلاد باسعادت مولامون حضرت علی (ع) رو به همتون تبریک میگم و به همه پدرهای خوب دنیا خصوصا پدر دوست داشتنی و مهربون خودم ، روز پدر رو تبریک میگم . (پدرخوبم دوستت دارم ) 

خیلی التماس دعا – یا علی و یا حق



نویسنده » نرگس » ساعت 1:44 صبح روز یکشنبه 88 تیر 14