سفارش تبلیغ
صبا ویژن



من بازم شرمنده لطف مولام شدم و رفتم مشهد ..... - گل نرگس ... مهدی فاطمه






درباره نویسنده
من بازم شرمنده لطف مولام شدم و رفتم مشهد ..... - گل نرگس ... مهدی فاطمه
آی دی نویسنده
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
کربلا و امام حسین (ع)
مشهد و امام رضا (ع)
سوریه و بی بی زینب (س)
سفرنامه جنوب و غرب
من و تو
دل نوشت ها
رمضان
نازنین زهرا
متفرقه
تقریبا سیاسی
سفر مقام معظم رهبری به کرمانشاه
سردار شهید مهدی زین الدین
شهید سید رحیم خمیس آبادی
مناسبت ها و مراسم ها
مسابقات و طرح های مذهبی
زندگی نامه حضرت ابالفضل (ع)
ضیافت اندیشه 1389
قرار بود بریم ،ولی موندیم !

ذکر ایام هفته


لینکهای روزانه
گل نرگس...مهدی فاطمه ! [806]
[آرشیو(1)]

لینک دوستان

وبلاگ گروهی فصل انتظار
دست خط ...
لبگزه
شلمچه
حضور نور
مسجد ولیعصر (عج) کنگان
نجوای شبانه
پاک دیده
چفیه
آسمان سرخ
حرف دل
مجنون صفت
نیار یعنی آرزو
سحرخیز مدینه کی می آیی ؟
نوشابه ای با طعم بهائیت
خدای شاپرک ها
کمان نیوز
او خواهد آمد...
حدیث نفس
حجاب غیبت
حس غریب
*دفاع مقدس*
حریم یاس
مزار شهدا
منتظر کوچک
وب نوشته های حاج محمد
حدیث دل
تا کرببلا هست زمین را عشق است
دل نوشته های دو دختر شهید
گذر اقاقیا
عکس بان
ذهن نوشت
منتظر قائم آل محمد
زیباترین شکیب
چادر خاکی
من از دیار حبیب م
وادی
آوینار
الهی من لی غیرک ...
احسان پسر خوب مامان و بابا


موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
من بازم شرمنده لطف مولام شدم و رفتم مشهد ..... - گل نرگس ... مهدی فاطمه


لوگوی دوستان




آمار بازدید
بازدید کل :988420
بازدید امروز : 68
بازدید دیروز :88
 RSS 

*هوالرئوف*

وقتی به نزدیکی مشهد مقدس رسیدم ،تازه باور کردم که امام رضا (ع) منم برای جشن تولدش دعوت کرده ،اما جز کوله باری از گناه ،هیچ هدیه ای از خودم ندارم که تقدیم به مولای رئوفم کنم ….همین دو سه ماه پیش که مشهد بودم ،به امام رضا (ع) گفتم :آقا جونم ، اگه بازم برای جشن تولدت دعوتم کنی ،قول میدم دیگه "آدم "شم !!

اما بازم روسیاه و شرمنده در مقابل دریای رافت مولایم  مونده بودم …وقتی اذن دخول رو خوندم و پاهای لرزانم  رو در حرمش گذاشتم ،دیگه نمی دونم چی بر سر دلم اومد !!

همین قدر بگم براتون که یه پیام کوتاه با مضمون "اینجا بهشته ،جای همتون خالیه ! صحن انقلاب دعاگو هستم ." برای همه دوستام فرستادم و بعدش تلفن هایی که پر از التماس دعا و گریه بود ….نمی دونستم باید بخندم یا گریه کنم !؟

باور کنید از ته دل شاد ِ شاد بودم ،اما نمی دونم چرا اشکام تند و تند و بی محابا می اومد !؟ تضاد زیبایی بود !!خنده و اشک با هم !!! همه زائرا همین طور بودند …

انگار همش خواب بود ، صحن انقلاب ،گنبد طلا ،صدای نقاره خونه،آب سقاخونه ،ایوون طلا، کبوترا و رقصشون توی آسمون ، بوی اسفند و گلاب ،خادم های آسمونی حرم آقا ،عطر حضور امام رضا (ع) و مهمونی که به وسعت تموم عالم بود …..فقط باید ببینی تا بفهمی چی میگم !! (ان شا الله خدا قسمت همتون کنه.)

 السلام علیک یا ضامن آهو                        

انگار تمام ملائک دست در دست هم ،دور ضریح مطهر مولای رئوف، طواف می کردند و خودشون رو به لباس زائرای آقا امام رضا (ع) متبرک می کردند ….

وقتی سخنران با گریه گفت :" در بهترین شب زندگی امام رضا (ع) مهمون امام رضاییم ،باید قدر خودمون رو بدونیم …." ،صدای گریه ی همه بلند شد ….هر کی خودش رو بهتر میشناسه دیگه !! ……

باز سخنران گفت :"زیارت مولای رئوف ،نسبت به تموم ائمه ،فضیلت خیلی بیشتری داره ،می دونید چرا ؟؟ چون در بین تموم ائمه ،فقط امام رضا (ع) این وعده رو به ما داده که هر بار به زیارتش مشرف بشیم،به ازای تموم اون زیارت ها به دیدنمون میاد ! " …فقط آرزو می کنم که قسمت همتون بشه تا بدونید اون لحظه زائرا چه حالی شدند !! خلاصه جاتون خیلی خالی بود.

 السلام علیک یا امام الرئوف

اما بگم از روز آخر و وداع با حضرت رضا (ع) ….من میگم ،خودتون تصور کنید چه حالی داشتم !!؟

ساعت 5 صبح یک روز بارانی ….نماز صبح توی سرما و زیر بارون ….کجا؟صحن انقلاب…همه زائرا دارن سریع از حرم خارج میشن تا از بارون در امان باشن ،اما من ؟! تازه اول عشق بازیم شروع شده ،قدم زدن زیر بارون توی اون هوای بارونی و ابری ، دعای وداع و اشکهایی که بی اختیار می اومد  ....خیلی خیلی سخت بود !!

.............................

* دعاگوی تک تک بچه های نت در کنار ضریح و پنجره فولاد بودم ،چه اونایی که التماس دعا گفتن چه اونایی که نگفتن ....اسم همتون رو نوشته بودم که یادم نره .

 *مولای مهربونم ،حضرت رضا (ع) ، پنج تا عیدی خیلی خوب به من دادند !!
1.زیارت و پابوسی حریم رضوی و دعوت به جشن میلاد با سعادت خودشون برای دومین بار .
2.  دیدن خواهر مهربون و دوست عزیز و نازنینم ، (فاطمه،مدیر وبلاگ صبح صادق )در صحن انقلاب برای اولین بار .
3.زیارت حرم نورانی و با صفای حضرت معصومه (س) .
4.مشرف شدن به جمکران ،میعادگاه عشاق مهدی (عج) .
5.زیارت مزار متبرک و باصفای داداش عزیزم ،سردار شهید مهدی زین الدین در قم .

 *خواهشا دعا بفرمایید . "یک خانمی که پزشک هستند و یک دختر بچه پنج ساله هم دارند ، از بیماری سرطان رنج می برند" دوست این خانم از شما خواهش کردند که برای شفای این خانم دعا کنید .فقط به خاطر جوونی خودش و دختر کوچیکش ! ممنون.

 * حرف دل : خوب است که نمی فهمم مهربانی خدایم چقدر زیاد است ،چون اگر می دانستم ،کوله بار گناهانم چقدر سنگین میشد !!!!

  التماس دعای فرج...یا علی مدد ...الله یارتون ....دعام کنید .

 السلام علیک یا ابالحسن یا علی بن موسی الرضا



نویسنده » نرگس » ساعت 5:22 عصر روز پنج شنبه 86 آذر 8