« هوالمحبوب العارفین »
هرچند ما بدیم تو ما را بدان مگیر .....شاهانه ماجرای گناه گدا بگو
دارم وبگردی می کنم که بطور اتفاقی به سایتی برمیخورم در مورد شهدا ...صدایی بلند میشه و توی اتاقم می پیچه ... شهید گمنام ....شهید گمنام
ناخودآگاه دلم پرواز می کنه به سمت شهدا و مناطق عملیاتی .... به سمت بهشت خدا روی زمین ...به سمت آسمونا....خدایاااااااا
هرچقدر هم من بدم و از شهدا دوری می کنم و با گناهام دورتر و دورتر میشم ازشون اما بازم به مرام شهدا....بازم به مهربونی شهدا
بازم صدام میزنن و میخوان دستمو بگیرن....آی شهدااااا دلم گریه می خواد و ....یهو گونه هام خیس میشه....خدایا چقدر من ناسپاسم ؟؟
شهدا دلم برانون خیلی تنگ شده ...میدونم که این نوشته ها هم حاصل لطف شماست وگرنه دل سیاه منو چه به شهدا ؟!؟
شهدا در این هیاهو اسم شما مرهمی بود بر دل سیاه و خسته ام ...شهدا در این شهر پر زرق و برق دست منو رها نکنید ، میگم رها نکنید چون میدونم که گرفتید از سر لطفتون ، اما رهاش نکنید ....نذارید دلم از دست بره ....نذارید ازتون دور شم ...نذارید یه مرده متحرک بشم شهدااا
خلاصه اینکه شهدا با سلول به سلول وجودم دوستتون دارم
نوای وبلاگ (آی شهیدان ....) رو خیلی دوست دارم .....صدای حاج مهدی سلحشوره
قبول کنن دارم میرم مزار شهدای استان کرمانشاه .... یا علی - التماس دعا