بسم الله
قبل ترها تو همین وبلاگ نوشته بودم که پاییز رو دوست ندارم , و از خزان و پاییز فراری ام ، چون حس غمگین بودن رو به من القا میکنه و کلی خاطره ی مرگ و از دست دادن عزیزانم واسم زنده میشه.
اما نمیدونستم که گذر زمان و خاطرات خوب زندگی مشترک ، اونقدر این حس رو عوض میکنه که یه روز عاشق پاییز بشم و اون قدم زدن های دونفره ی پارک و در نهایت حس خوب چای خوردن و گپ زدن در کنار همدیگه ...
حالا وقتی پاییز شروع میشه ، دوباره شور و شوق زمان نامزدی واسم زنده میشه و کلی خاطرات خوب ...
حالا عاشق تک تک برگ های خشک زرد و نارنجی و قرمز ِ درخت های پاییزم !
حالا صدای خش خش برگ ها زیر پاها رو دوست دارم چون "تو " رو کنارم دارم و هر روز بیشتر از روز قبل به زندگیمون عشق می ورزم .
حالا پاییز تکرار تموم روزهاییه که خدا " تو " رو به من داد تاطعم خوشبختی رو بیشتر از قبل بچشم .
حالا پاییز فصل شروع ِ دلدادگی و یکی شدن جاده ی زندگی من و تو و تبدیل به " ما " شدن ِ ...
خدایا بابت تموم چیزهایی که به روسیاه ترین بنده ت دادی و اون همش ناسپاسی کرد ، ازت ممنونم و دوستت دارم .
پ.ن.1 : نمیدونم چراجدیدأ کمتر دستم سمت وبلاگ نویسی میره . باید دوباره نوشتن رو شروع کنم !
پ.ن.2 : خیلی التماس دعا / یا علی مدد
نویسنده » نرگس » ساعت 2:53 صبح روز
پنج شنبه 93 مهر 10
تو با لبخند روی لبانت کنارم باشی ، موسیقی مورد علاقه م پخش شود
و عطر نرگس هایی که تو برایم گرفته ای ، فضای خانه را پر کند ...
خوشبختی یعنی همین لحظه و همین نگاه و همین دلخوشی های روزانه ... :)
خوشبختی یعنی داشتن "تو"
نویسنده » نرگس » ساعت 7:8 صبح روز
پنج شنبه 92 دی 26
گاهی صبح تا شب فکر می کنم که واقعأ آرامش چیه ؟ چطوری میشه به دستش آورد ؟ من آرامش دارم ؟ یا ...
خوب که فکر می کنم می بینم خداروشکر من آروم ترینم ، واقعأ مگه آرامش واسه من چی میتونه باشه جز :
لمس کردن خدا و محبت هاش ، اینکه حس میکنم همیشه یکی هست که هوامو داره ، حتی بیشتر از خودم ...
اون حس لطیف ِ شوق و ذوق و افتخار ، موقع ِ شنیدن اذان ؛ تلاوت قرآن ؛ عطر سجاده م و حتی مهر و تسبیح تربتم
نماز خوندن ی که حتی اگه وسطش هم حواسم پرت بشه ، بازم دلم رو آروم میکنه و تاثیر خودشو میذاره .
زیارت حرم اهل بیت علیهم السلام و قرار گرفتن توی اون فضاهای نورانی که واقعأ روحم آروم میشه و یه حس لذیذ وصف نشدنی ...
زیارت قبور مسلمونا ، شهدای عزیز و بخصوص شهدای گمنام سرافرازمون و اون آرامش بعدش ...
داشتن پدر و مادر خوب و مهربون و مومن ، خواهرها و برادر و خونواده ای که همیشه بهترین بودن و پشتیبانت در همه حال .
پدرشوهر و مادرشوهر خوب و مومن و خونواده ای که عین خونواده خودم تو همه لحظات کنارمون بودن و نذاشتن سختی ای به ما برسه .
و داشتن همسری مومن ، صبور ، مهربون ، با وفا و با گذشت که بدون اغراق آرامش زندگیمون رو به نحو احسن فراهم کرده و بهترین خاطرات و لحظات رو برام به ثبت رسونده .
مسافرت های دو نفره ای که گاهأ 24 ساعته بوده ولی از ثانیه هاش بهترین لذت ها رو بردم ...
گرفتن یا دادن یه هدیه به یکی از عزیزانم ، دیدن یه لبخند روی لب شون ، شوق دیدارشون ، دلتنگی هام و...
حتی موسیقی ملایم وسط جاده ، کنار ِ اون هوای خنک و با همسر بودن ، اون لحظات ناب با هم بودن مون...
یا حتی دیدن طلوع زیبای خورشید توی اون هوای ناب ِ دم صبح ، قدم زدن های دو نفره و خیلی چیزای دیگه ...
مهم اینه که در همه حال بگیم " خداروشکر" و "راضی" باشیم به رضای الهی :)
.......................................................................................................................................
پ.ن.1: همیشه داشتن آرامش و آروم بودن به پول و موقعیت و اینکه بدون مشکل باشی ، نیست .
اگه شاکر باشیم ، از لحظات با هم بودن و لذت های ساده هم میتونیم لذت ببریم و طعم خوشبختی رو بچشیم .
پ.ن.2: ان شا الله به حق خود حضرت صاحب (عج) ،سال جدید سال ظهور باشه . اللهم عجل لولیک الفرج
پ.ن.3: پیشاپیش سالی آروم ، بی دغدغه ، پربرکت ، همراه با سلامتی و تندرستی رو برای همه خواستارم .
پ.ن.4: برای همدیگه دعا کنیم / یا علی مدد
نویسنده » نرگس » ساعت 3:25 صبح روز
جمعه 91 اسفند 25
خوشبختی میتونه همین لحظه ها و اتفاقات کوچیک زندگیمون باشه .
یه قدم زدن دو نفره توی هوای سرد برفی یا هوای ملایم و خنک بهاری
گرفتن هدیه از یه عزیز یا دادن هدیه به کسایی که برات عزیزن
گوش دادن به یه موسیقی آروم در کنار همسرت
یه دعای کمیل خصوصی دونفره
یه پنج شنبه مهمون شهدا شدن
زل زدن به طبیعت ، گل ها ، آبشارها و نعمت های الهی
یا حتی دیدن لبخند روی لب شریک زندگیت ...
این روزها از تموم اتفاقات ریز و درشت زندگیم لذت می برم و
خوشبختی رو با همه وجود حس می کنم ...
خدایا بخاطر تموم داده و نداده هات شکر ...
.................................................................................
پ.ن.1 : سال نو مبارک . قرار شده سال جدید بازم اکتیو بشم .
پ.ن.2 : بابا و مامان حاجی شدن :)
پ.ن.3 : التماس دعای خیر / یا علی و یا حق
نویسنده » نرگس » ساعت 2:25 عصر روز
دوشنبه 91 فروردین 7