سفارش تبلیغ
صبا ویژن



مناسبت ها و مراسم ها - گل نرگس ... مهدی فاطمه






درباره نویسنده
مناسبت ها و مراسم ها - گل نرگس ... مهدی فاطمه
آی دی نویسنده
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
کربلا و امام حسین (ع)
مشهد و امام رضا (ع)
سوریه و بی بی زینب (س)
سفرنامه جنوب و غرب
من و تو
دل نوشت ها
رمضان
نازنین زهرا
متفرقه
تقریبا سیاسی
سفر مقام معظم رهبری به کرمانشاه
سردار شهید مهدی زین الدین
شهید سید رحیم خمیس آبادی
مناسبت ها و مراسم ها
مسابقات و طرح های مذهبی
زندگی نامه حضرت ابالفضل (ع)
ضیافت اندیشه 1389
قرار بود بریم ،ولی موندیم !

ذکر ایام هفته


لینکهای روزانه
گل نرگس...مهدی فاطمه ! [806]
[آرشیو(1)]

لینک دوستان

وبلاگ گروهی فصل انتظار
دست خط ...
لبگزه
شلمچه
حضور نور
مسجد ولیعصر (عج) کنگان
نجوای شبانه
پاک دیده
چفیه
آسمان سرخ
حرف دل
مجنون صفت
نیار یعنی آرزو
سحرخیز مدینه کی می آیی ؟
نوشابه ای با طعم بهائیت
خدای شاپرک ها
کمان نیوز
او خواهد آمد...
حدیث نفس
حجاب غیبت
حس غریب
*دفاع مقدس*
حریم یاس
مزار شهدا
منتظر کوچک
وب نوشته های حاج محمد
حدیث دل
تا کرببلا هست زمین را عشق است
دل نوشته های دو دختر شهید
گذر اقاقیا
عکس بان
ذهن نوشت
منتظر قائم آل محمد
زیباترین شکیب
چادر خاکی
من از دیار حبیب م
وادی
آوینار
الهی من لی غیرک ...
احسان پسر خوب مامان و بابا


موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
مناسبت ها و مراسم ها - گل نرگس ... مهدی فاطمه


لوگوی دوستان




آمار بازدید
بازدید کل :998446
بازدید امروز : 90
بازدید دیروز :21
 RSS 

« به نام او که یادش و نامش باعث آرامش جان ها و قلب هاست ...»



دوباره ماه رمضون اومد ...ماه مناجات ...ماه خدایی شدن ...ماه آسمونی شدن و لمس خدا ...
خدایا تو رو شکر می کنم که بازم اجازه دادی وارد این ماه بشیم ...
خدایا دو ماه قبل (رجب و شعبان ) رو که توی غفلت کامل گذروندم ...خودت کمکم کن که ماه رمضون هم از دست ندم ...
خدایا هرسال این موقع که میشه خیلی نقشه ها میکشم که بنده ی خوبی بشم اما نمیتونم ...خیلی عهدها با تو می بندم اما زیرش می زنم ...خیلی بهت قول میدم اما دو روز از عید فطر نگذشته بازم میشم همون بنده ی بد قبلی ...خدایا امسال دیگه کمکم کن ...نذار اینقدر بد بمونم ...نذار زیر قول هام بزنم ...
خدایا دلم خیلی برات تنگ شده ...تو همیشه هستی ...همیشه ...این منم که حست نمی کنم ...این منم که مراقبت های تورو نمی بینم ...این منم که با همه ی بدیهام بازم ازت انتظار دارم ...
خدای خوبم ، خدای مهربونم ، خدای بخشنده م ....منو بخاطر همه ی بدیهام ببخش ...ببخش که یاد گرفتم تو زندگیم همه رو ببینم جز تو  ...ببخش که همیشه تو رو آخرین نفر ، وقتی دستم از همه جا و همه کس کوتاه میشه ، صدا می کنم ...ببخش که با همه بار معصیت و نافرمونیم بازم ازت انتظار کمک دارم ...
ببخش که تا دیر جوابمو میدی نمی فهمم که میخوای دوسم داشته باشی و صدامو بشنوی ، زود شکایت می کنم ...بی ادبی می کنم ...
ببخش که درک نمی کنم تو اونقدر مهربونی و دوسم داری که بهم اجازه میدی  «تو » صدات کنم ...
ببخش که هیچوقت قدر محبت ها و مهربونی هاتو ندونستم و شکر که نکردم هیچ ! ناسپاسی هم کردم ...

خدای خوبم ، خدای مهربونم ، ای ستار العیوب بازم دستمو بگیر و کمکم کن ...یه کاری کن که هر 12 ماه سال اینجوری یادت کنم که توی ماه رمضون یادت می کنم ...
خدایا بازم بهم توفیق بده که دستای خالیمو جلوی تو دراز کنم و ازت بخوام منو ببخشی ...
خدایا بهم این توفیقو بده که بی واسطه صدات کنم و با اشکای روی گونه م صدات کنم ...
معبود من ؛ نازنین من ؛ مهربون من ؛ مولای من توفیق بنده شدن و بندگی آستانت رو بهم عنایت کن ...اجازه بده الهی العفو رو به زبون بیارم و شب قدر رو ببینم ...
خدیا اجازه بده یه بار دیگه دعای سحر بخونم ...دعای افتتاح ...دعای ابوحمزه...مناجات حضرت امیر ...
آخ خدایا چقدر دوستت دارم و حواسم به این محبت نیست ...منو بخاطر اینکه بندگی نکردم ببخش ...ببخش مولای من ...
...............................................................
پ.ن.1 : پارسال اولین نفری که ورود به ماه رمضون رو بهم تبریک گفت ؛ داداش و  پسرعمه ی شهیدم (سید رحیم خمیس آبادی ) بود؛ ولی امسال دیگه رحیم نیست ...جاش برای همیشه سر سفره ی افطار و سحر خالیه ...یادش بخیر چه سوز صدایی داشت و چه قرآنی میخوند ...داداش رحیم  امشب بیشتر از همیشه دلم برات تنگ شد ...کاش بودی ...کاش بازم صدای قرآن خوندنت توی خونه می پیچید ...کاش اینقدر زود نمی رفتی ...کاش زودتر می فهمیدم کی هستی ....کاش (اشک و اشک و ....)

پ.ن.2: همسر پسرعمه ی شهیدم ، حالش زیاد مساعد نیست ، براش خیلی دعا کنید ، دعا کنید خدا صبرشون بده ...

پ.ن.3: خیلی دلتنگم ...بیشتر از هر جایی دلتنگ مسجد کوفه م و محرابش ...و بیشتر از هرکسی دلتنگ داداش رحیم ...خیلی جاش خالیه ...خیلی ...

پ.ن.4 : نوای وبلاگ (دعای ربنا ...)  خیلی برام خاطره انگیزه ...اگه موقع شنیدنش حس و حالی پیدا کردید ؛ التماس شدید دعا ...(کاری به خط فکری خواننده ش ندارم فقط خاطره انگیزه برام .... )

پ.ن. 5 : خیلی دعامون کنید ما هم دعاگوییم (البته اگر بپذیرند )/ یا علی



نویسنده » نرگس » ساعت 4:13 صبح روز چهارشنبه 89 مرداد 20

بسم رب المهدی ...

سلام ...
نیمه شعبان اومد و همه شهر بوی حضرت مهدی پیچیده ...طاق نصرت های بزرگ و ایستگاه های متعدد صلواتی توی تموم سطح شهر ، دلتو یه حالی میکنه که هیچ وقت و هیچ سالی این حسو نداشتی ، مخصوصا اگه قبلش رفته باشی جمکران ...
مولای خوبم چند روزه توی رگ و پوست این شهر اسم و یاد تو جاری شده ...انگار توی این شهر که گاهی حس می کنم باخودش و مردمش غریبه م ! راحت تر میشه نفس کشید ...
چی میشد همیشه اینقدر توی فکر و دل مردمی مثل من که گرد غفلت رو قلبشونه ، بودی ؟ تا خدای مهربونم از بقیه غیبت صرف نظر میکردن ؟؟ چی میشد همیشه اینقدر توی دلم بودی و به فرجت فکر می کردم ؟چی میشد جشن میلادتونو با حضور خودتون میگرفتیم ؟!؟ 
مولای مهربونم خیلی دلم برای حرف زدن و درد و دل کردن باشما تنگ شده اما نمیدونم از سنگینی بار گناهامه یا راست راستی دارم بیرون میشم ، که نمیشه براتون بنویسم ...فقط اینو میدونم که با همه بدیم هنوزم دوستتون دارم ...


بقول شعر نوای وبلاگ :« گرچه عمرم نموده تباهم ... همچو موری در این بارگاهم ...»

راستی عزیزی می گفت وبلاگت بوی غم میده ، دوست دیگه ای میگفت وبلاگت غمگین شده ، شادش کن یه کم ،یکی دیگه میگفت خودتم شاد باش یه کم و... 
قبول دارم که چندوقته نیستم و تا میامم از غم مینویسم اما خداییش من غمگینم ؟؟ دوستانی که هر روز مجبورن منو ببینن با اندک شناختی که  از من دارن ، اونا بگن ،من شاد نیستم ؟؟ باور کنید گفتن حس دلتنگی و گفتن چیزایی که رو دلت سنگینی میکنه ، اونم اینجا که میدونی خیلی ها میان و میخونن ، فقط صرف یه درد و دله ، به منزله غم مطلق نیست ! اما روی چشمم ...شادش می کنیم اینجا رو اما به سبک خودمون ...

چندتا فایل صوتی دیدم خیلی قشنگ بودن ،میذارم اینجا که بقیه هم استفاده کنن:

آمده دنیا یوسف زهرا  
اسیر خوی توام     
مژده یاران گل درآمد 
روزی تو خواهی آمد 

فعلا یا علی و یا حق



نویسنده » نرگس » ساعت 2:26 صبح روز سه شنبه 89 مرداد 5

 « هوالحی »

 تو سگ را از سر سفره نراندی              جزامی را به سوی خویش خواندی
فدای دردهـــــــایت هرچه دارم              تو  دریــــــــایی ولی دنیـــای دردی



زندگی من مال مجتبی ...قبله دلم خال مجتبی ...بو کنی اگر سینه مرا ...می دهد فقط بوی مجتبی ...

اونایی که منو میشناسن میدونن که چقدر به امام حسن حساسم ...از بچگی ارادت عجیبی به امام مجتبی داشتم و دارم ...
همیشه شهادت غریب مدینه که میشه ، غم آسمون میریزه تو دلم ...یه بغض عجیب میریزه توی گلوم ...
نمیدونم چی بگم و چی بنویسم که دلم آروم بگیره ...
امام حسن رو وقتی زهرش دادن شهید نشد ...امام حسن اونوقتی شهید شد که توی کوچه چادر مادرش خاکی شد ...اونوقتی شهید شد که مادرش راه خونه رو گم کرده بود ...اونوقتی شهید شد که مادرش تند تند میگفت حسنم به بابات علی چیزی نگو ...اونوقتی شهید شد که قاتل مادرش روی منبر پیغمبر می نشست و ... ! آخ بمیرم برا غریبیت مولای رئوفم ...
شهادت امام رضا که میشه تصور میکنی کنار حرمش نشستی و گریه میکنی ...روز عاشورا کربلا رو تصور میکنی و اون شش گوشه قشنگش ...شبای قدر خودتو توی نجف می بینی و اون بارگاه پرابهت مولا رو ...اما شهادت امام مجتبی که میشه دلت میمونه که کجا بره ...بره بقیع بی شمع و چراغ ؟؟ بره کنار قبر خاکیش که وهابی های از خدا بی خبر روغن سوخته روی قبرش ریختن ؟؟ بره پشت اون دیوار تاریک بشینه ؟؟ حتی برای گریه و نشستن پشت اون دیوارم باید سر ساعت بری ...
آخ امام خوب و مهربونم ، چقد دلم میخواد حرمتو ببینم ...یه حرم به بزرگی حرم امام رضا ، به باصفایی حرم امام حسین ، به اباهت حرم مولا علی ، به زیبایی حرم عباس ، به ...
دلم میخواد شهادتت که میشه ، تلویزیون حرم باصفای خودتو نشون بده نه نجف و کربلا و مشهد رو ...دلم میخواد شب شهادتت  سینه زنی و مراسم حرمتو نشون بده ...آخ مولای کریمم تو چقد غریبی ...
خیلی دوستت دارم امام حسن مهربونم ...

             بشنوید نوای زیبای وبلاگ رو ...»»» حسن کریم عالمینه ...حسن غریب تر از حسینه

                                             التماس دعا - یا علی مدد - یا حق



نویسنده » نرگس » ساعت 10:2 عصر روز جمعه 88 بهمن 23

« هوالعزیز »

چیزی جز اشک توی این روزا ندارم ...حتی آبروی اندکی هم که داشتم دیگه ندارم ...فقط اشک ...
یاد اون لحظه که به محض اینکه قدممو روی زمین کربلا گذاشتم و طنین صدام که ناخودآگاه گفتم :
«اعوذ بالله من الکرب و البلا » داره دیوونم میکنه ...
اسم حسین که میاد دلم میلرزه ...
یاد بین الحرمین ...
یاد حرم ارباب ...
یاد شش گوشه ...
یاد حرم سقا ...سقا...سقا ...
یاد تشنگی های کربلا و شرم از نوشیدن آب ...
یاد علقمه ...علقمه ...علقمه ...
یاد تل زینبیه ...
یاد پرچم سرخ روی گنبد ...
یاد خیمه گاه ...خیمه گاه ...خیمه گاه ...
یاد تصور صدای داداش داداش گفتن بی بی زینب ...
اشک و اشک و اشک .............. 

حرف آخر : بشنوید اینو »»» ارباب خوبم صحن و سراتو عشقه ... 

یا علی و یا حق



نویسنده » نرگس » ساعت 3:14 صبح روز شنبه 88 آذر 28

 ..:: هوالعلی الاعلی ::..

نازد به خودش خدا که حـیدر دارد

دریای فضایلی مطـــــــــــــهر دارد

همتـای علی نخواهد آمد به جهان

صدبار اگـر کعبه تــــــرک بـــــردارد  

جانم فدای مولایم علی ...

 

از علی گفتن و شنیدن سخت است ...نه دلم توان یاری دارد نه قلم همراهی ام می کند ... نه بیانم می تواند مقصود را برساند نه نوشته های ناقصم می توانند بحر را در کوزه کوچک کلمات جای دهند ...مگر از حیدر کرار گفتن آسان است ؟؟
مبهوت مخلوقی ام که خالقش نیز به آن می نازد ...
عید بزرگ غدیر که میرسد یاد آن شعر ناب می افتم :
گر بنازد به علی شیعه ندارد عجبی ...عجب اینجاست خدا هم به علی مینازد ... !
یاد ایوان با صفایش چند روزیست دلم را سخت هوایی کرده ... هنوز هم در بهت آن اباهت و صفای حرمش هستم ... دلم هوای نشستن و زل زدن به ایوان طلایش را دارد ...هوای خیس شدن گونه ها زیر باران چشم ها ... هوای ... یادش بخیر...
از حرم مولایم گفتن همان اندازه برایم سخت است که از خود مولایم ...
بابای تمام علویان به اندازه وسعت خودتت در زمین و آسمان دوستت دارم ...
روز عید سعید غدیر ، مبدا حیات علویان بر تمام رهروان و محبان مولایم علی مبارک باد ...
راه ما از مردم دنیا جداست ...مقتدای ما علی مرتضاست ...

یا علی مدد - در پناه حضرت حق



نویسنده » نرگس » ساعت 8:4 عصر روز شنبه 88 آذر 14

هوالمحبوب العارفین

اعتکاف رمضون هم اومد و تموم شد اما نمی دونم چرا اصلا اونجوری نبود که باید ...

امسال ماه رمضون هم اومد و رفت ...

نمی دونم رمضون امسال چرا اینجوری بودم،احساس می کنم نتونستم هیچ استفاده ای بکنم،دلم خیلی گرفته ...

شدید دلتنگ کربلام ...نمی تونم احساسم رو بنویسم ،اصلا نمی دونم چم شده ...فکرم جمع نمیشه ...

هرسال بدتر از سال قبل میشم ...هرسال فضای شهر و مردم بدتر میشه و تعداد روزه دارها کم تر و روزه خوارها بیشتر... احساس می کنم امسال رمضان معنویتی رو که باید نداشت ،فقط شب قدر 19 و 21 خیلی خوب بود اونم چون فقط گریه کردم و یکم دلم آروم گرفت و احساس سبکی از اون همه گناه که روی دوشم بود کردم اما ...

امسال بیشتر از همیشه شرمنده خدای مهربونم و گل روی حضرت مهدی هستم.خیلی دلتنگم خیلی...

 تعجیل در فرج حضرت حجت 5 صلوات ختم فرمایید

برام دعا کنید - یا علی و یاحق



نویسنده » نرگس » ساعت 2:24 صبح روز یکشنبه 88 شهریور 29

..:: یا ارحم الراحمین ::..
 ..:: السلام علیک حین ترکع و تسجد ::..

 سلام به همه منتظران ؛ اربعین سالار شهیدان ،حضرت اباعبدالله الحسین (ع) رو خدمت همه منتظران تسلیت عرض می کنم و امیدوارم که عزاداری های همگی مورد قبول حضرت حق قرار گیرد .

برای این پست ،هیچ چیزی بهتر از  معنی یک فراز از "زیارت ناحیه مقدسه " -  سوگواره ی حضرت حجه بن الحسن (عج) بر جد بزرگوارشون حضرت اباعبدالله الحسین (ع) - ندیدم .

 زیارت "ناحیه مقدسه " ،زیارتی است که به امام حسین (ع) اختصاص دارد و با سندهای صحیح و متعدد از امام زمان (عج) روایت شده است . این زیارت ابتدا توسط یکی از نائبان از "ناحیه مقدسه " امام زمان (عج) خارج شده است .آنگاه از طریق ایشان به یکی از مشایخ شیخ مفید و سپس به دست این بزرگوار رسیده است .زیارت ناحیه مقدسه اولین زیارتی است که سید مرتضی علم الهدی رضوان الله تعالی علیه ،با آن امام حسین (ع) را زیارت کرده است . این زیارت توسط خیلی از بزرگان از جمله شیخ مفید ،علامه مجلسی ،سید مرتضی علم الهدی ،ابن مشهدی و...تایید شده و همگی اظهار داشته اند که از ناحیه امام زمان(عج)صادر شده است .(برای اطلاعات بیشتر رجوع شود به جلد دوم کتاب همره نور ،بحث" سند و جایگاه زیارت" .)  

وقتی داری این زیارت رو زمزمه می کنی ،خوب حواست رو جمع کن ...اگه با قلبت بخونی و از ته دل آقا رو صدا کنی ،مطمئنا با گوش جان ،صدای گریه ی جانسوز حضرت اباصالح (عج) رو می شنوی ....فرقی نداره که کجا باشی ...یا توی خیابون  بین الحرمین دست ارادت به سینه گذاشته باشی یا جلوی ضریح  شش گوشه ی اباعبدالله(ع)  اشک بریزی و  بخونی  یا حتی توی خلوت تنهایی خودت در آرزوی دیدن حرم ارباب ،بسوزی و زمزمه کنی ...مهم اینه که بدونی همراه با گل نرگس داری زیارت میخونی واشک می باری و هم نوا با مهدی فاطمه(عج) ،در غم عظیم حضرت ثارالله (ع)  فریاد فغان سر میدی !

اینو یادت باشه که یه مظلوم از تبار اهالی مظلوم کوچه ی بنی هاشم ،در رثای سالار شهیدان اشک می ریزه و روضه میخونه ....چقدر تکون دهنده است  که مظلومی بر مظلومی گریه کنه و مولائی در غم مولائی بباره ...توی "زیارت ناحیه مقدسه "داری از زبون مولای قائمت ،حسین (ع) رو صدا می زنی ...پس خوب دل بده و حواست رو جمع کن .

وقتی اشک روی گونه هات لغزید و دلت لرزید ...توی اون حال فرج" گل نرگس...مهدی فاطمه " رو فراموش نکن .

 السلام علیک یا حسین مظلوم...

بخش سوم زیارت ناحیه مقدسه – سلام بر عاشورائیان

سلام بر آن گریبان های چاک خورده .

سلام بر آن لب های خشکیده .

سلام بر آن جان های بلا دیده .

سلام بر آن روح های [از بدن ] خارج شده .

سلام بر آن بدن های برهنه .

سلام بر آن گلوهای فوران زننده ی خون .

سلام بر آن خون های جاری شده .

سلام بر آن اعضای تکه تکه شده .

سلام بر آن سرهای بالای نیزه رفته .

سلام بر آن زنان آشکار [از درون خیمه ها بیرون آمده ].

سلام بر حجتِ پروردگار ِ  جهانیان .

سلام بر تو [ای حسین بن علی] و بر پدران پاک تو .

سلام بر تو و بر فرزندان ِ شهیدت .....ادامه مطلب...


نویسنده » نرگس » ساعت 5:21 عصر روز چهارشنبه 86 اسفند 8

هوالمحبوب العارفین

سلام به محرم ...سلام به عشق عالمین ؛حسین (ع)...سلام به ساقی کربلا ؛عباس(ع)...سلام به ام المصائب ؛بی بی زینب (س)...سلام به سینه زنان حسین (ع)...سلام به زنجیرها و سنج ها ...سلام به نوحه خوان ها ....سلام به فریاد های "یا حسین"...سلام بر دم گرفتن "یا ابالفضل "عزاداران حسینی...سلام به تمام لحظه های عاشقی شیعیان در این ماه ...سلام به اشک عزای حسین ...سلام به شربت های نذری روزعاشورا که به یاد لب تشنه ی حسین می نوشیم !!...سلام به شفاگرفتان این ماه ،سلام بر دست های گره گشای عباس (باب الحوائج )....سلام به تمام لحظه های آسمانی شدن در محرم !

خیلی دلم گرفته ...به خدا دارم خفه میشم !! محرم که میاد داغ دلم تازه میشه انگار!!....چیزهایی که درمورد محرم ،عاشورا و کربلا خوندم ؛تعزیه هایی که دیدم ، یکی یکی یادم میاد و ....!!!

سر بریده ی امام حسین(ع) ،نیزه ها و سرهای مبارک بالای آن ، معجر کشیدن از سر اهل بیت امام حسین و بی بی زینب (س) ....زجری که حضرت زینب (س) و امام سجاد کشیدند !!...صدای قرآن خواندن !مشک پاره !دست بسته !کاروان خسته !و.......آخه چی بگم از کربلا و محرم ؟!                                           

                                        السلام علیک یا ابا عبدالله

یک سال دیگه هم گذشت ،محرم داره میاد ...خیلی از دست خودم ناراحتم ،آخه هنوز نشدم همونی که آقا میخواد ،آخه هنوز نتونستم برات کربلامو از آقا بگیرم ...به خدا دارم دیونه میشم ، کی میاد اون روزی که بشینم تو بین الحرمین و رقص پرچم "السلام علیک یا ابا عبدالله " رو ببینم ؟! کی میاد اون روزی که زل بزنم به آب فرات و اشک بریزم ؟! کی میاد اون روزی که برم خدمت آقام ابالفضل و اذن ورود به حرم اباعبدالله رو بگیرم ؟!تا کی باید التماس کنم و جواب نگیرم ؟! به خدا خیلی سخته که در همسایگی آقا باشی و نتونی بری پابوس آقا !! خیلی سخته که هر روز شاهد کاروان هایی از همه جای ایران باشی که دارن میرن کربلا و تویی که در نزدیک ترین شهر به آستان مقدس کربلا زندگی می کنی ،نتونی بری !!خیلی سخته !! جز اشک حرف دیگه ای ندارم ....

نمی دونید امروز که بین الحرمین رو نشون داد چه حالی شدم ....!! خــــــــــــــــــیلی دلم گرفت !

 برای دیدن مطالب در مورد "حدیث بوی سیب "،" امتیازات چشمی که برای حسین (ع) گریه کند " و "راهب و سر امام حسین (ع)" روی ادامه مطلب کلیک کنید ....ادامه مطلب...


نویسنده » نرگس » ساعت 11:25 عصر روز چهارشنبه 86 دی 19

هوالرئوف

سلام به همه منتظران مهدی (عج) وشیعیان امیر المومنین ،حیدر کرار ،حضرت علی (ع) .
عید ولایت رو خدمت همتون تبریک عرض می کنم .

 شبی در مجلسی ذکر علی (ع) بود           شنیدم عاشقی مستانه فرمود:

 اگر آتش به زیر پوست داری ،نسوزی           چون  علی (ع)  را دوست داری

یا علی مدد و در پناه حق ...التماس دعا



نویسنده » نرگس » ساعت 9:32 صبح روز پنج شنبه 86 دی 6
نظرات شما ()

هو الرئوف

سلام به همه منتظران ...

میخوام از شرهانی بگم براتون ...از بهشت خدا روی زمین !!
نمی دونید از روز عرفه تا حالا چند بار مردم و زنده شدم تا الان بتونم بنویسم ،هنوز هیچی ننوشتم گریه ام گرفته ...!! به خدا اینا همش حرف دلمه ....چندسالی میشه که با خاک های داغ جنوب و غرب انس گرفتم ،با تک تک مناطق خاطرات خیلی زیادی دارم ،خاک فکه ،شلمچه،طلائیه ،اروند و ...مرحم دلم شده توی این سال ها !هر وقت کم میارم میرم سراغ اون خاک ها ...اما به خدا هیچ کدوم از این مناطق شرهانی نمیشه !! نمی دونم چی داره این خاک که اینقدر بی قرارت میکنه .... ورودی شرهانی چند تا تابلو هست که نوشته هاش دیوونت میکنه !!
"شرهانی قطعه ای از بهشت است !"
"سلام بر اولین تفحص کننده نور ،حضرت زینب (س) ) !
"سلام علی قلب زینب الصبور!" و ....
20 کیلومتر با کربلای معلی فاصله داره فقط !!
یه معراج شهدا داره که از همون دور بوی گلاب و عطرش دیوونت میکنه !!!
به والله هنوز گیجم !!هنوز نمی دونم چرا منو اونجا راه دادند ؟! هنوز از حس اونجا بیرون نیومدم !! اصلا  نمی دونم دارم  چیکار می کنم ! حالی که توی شرهانی داشتیم اصلا زمینی نبود .... به خدا شرهانی خود آسمونه !!

ادامه مطلب...


نویسنده » نرگس » ساعت 7:13 عصر روز شنبه 86 دی 1
نظرات شما ()

<      1   2   3   4      >