سفارش تبلیغ
صبا ویژن



مناسبت ها و مراسم ها - گل نرگس ... مهدی فاطمه






درباره نویسنده
مناسبت ها و مراسم ها - گل نرگس ... مهدی فاطمه
آی دی نویسنده
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
کربلا و امام حسین (ع)
مشهد و امام رضا (ع)
سوریه و بی بی زینب (س)
سفرنامه جنوب و غرب
من و تو
دل نوشت ها
رمضان
نازنین زهرا
متفرقه
تقریبا سیاسی
سفر مقام معظم رهبری به کرمانشاه
سردار شهید مهدی زین الدین
شهید سید رحیم خمیس آبادی
مناسبت ها و مراسم ها
مسابقات و طرح های مذهبی
زندگی نامه حضرت ابالفضل (ع)
ضیافت اندیشه 1389
قرار بود بریم ،ولی موندیم !

ذکر ایام هفته


لینکهای روزانه
گل نرگس...مهدی فاطمه ! [806]
[آرشیو(1)]

لینک دوستان

وبلاگ گروهی فصل انتظار
دست خط ...
لبگزه
شلمچه
حضور نور
مسجد ولیعصر (عج) کنگان
نجوای شبانه
پاک دیده
چفیه
آسمان سرخ
حرف دل
مجنون صفت
نیار یعنی آرزو
سحرخیز مدینه کی می آیی ؟
نوشابه ای با طعم بهائیت
خدای شاپرک ها
کمان نیوز
او خواهد آمد...
حدیث نفس
حجاب غیبت
حس غریب
*دفاع مقدس*
حریم یاس
مزار شهدا
منتظر کوچک
وب نوشته های حاج محمد
حدیث دل
تا کرببلا هست زمین را عشق است
دل نوشته های دو دختر شهید
گذر اقاقیا
عکس بان
ذهن نوشت
منتظر قائم آل محمد
زیباترین شکیب
چادر خاکی
من از دیار حبیب م
وادی
آوینار
الهی من لی غیرک ...
احسان پسر خوب مامان و بابا


موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
مناسبت ها و مراسم ها - گل نرگس ... مهدی فاطمه


لوگوی دوستان




آمار بازدید
بازدید کل :998471
بازدید امروز : 115
بازدید دیروز :21
 RSS 

هوالرئوف

سلام بر همه منتظران حضرت صاحب...
سالروز شهادت عزیز دل امام سجاد (ع) رو به محضر مبارک حضرت بقیه الله(عج) و  امام زین العابدین (ع) و  همه  شما  شیعیان  عزیز تسلیت عرض می کنم .


مادرگرامی باقرالعلوم (ع) ،حضرت فاطمه (س) (دختر امام حسن مجتبی(ع)) و پدر بزرگوارشون امام سجاد (ع) است ...یعنی نسب این امام از طرف مادر به امام دوم و از طرف پدر به امام سوم میرسند.
از امام محمد باقر (ع) چیز زیادی نمی دونم ؛جز اینکه ....
خیلی دوسشون دارم ،خیلی زیاد ...
تا میخوام یادی از این امام عزیز کنم ،،فقط بقیع و اون غربت دیوونه کننده اش میاد تو ذهنم ...
فقط این دلم رو میسوزونه که جز تولد و شهادت ایشون کسی حرفی از غربت این اماممون یا زندگیشون نمیزنه !!
دلم میگیره وقتی باید برای کتابی درباره ایشون کتابخونه به کتابخونه بگردی و آخرش هم هیچی !! چند تا کتاب که اکثرشون شبیه همن !
دلم میگیره که وقتی از بقیع  حرف میزنن...فقط از غربت امام حسن مجتبی(ع) میگن !! تو رو خدا بگید ،مگه امام ها با هم فرقی دارند ؟؟ مگه ما شیعه نیستیم خیر سرمون ؟! پس چرا این همه تبعیض ؟! چرا این همه بی تفاوتی ؟! خدا وکیلی امروز که روز شهادت امام محمد باقر (ع) بود ،همون عزاداری رو کردید که توی محرم می کنید ؟!؟ کاش یه روزی بیاد که همه امام ها رو یکجور دوست داشته باشیم !! از ته دل ها ،نه ظاهری !!
برای غربت این امام مظلوم ، همین بس که اولین قدم های مبارکشون رو، روی ریگ های داغ و سوزان صحرای کربلا گذاشتند ...و توی این ایام، چه ها که ندیدند ؟!.......................(ترجیح میدم چیزی نگم !! فکر کنید ،خیلی گویاست !!)

فرمایشاتی از امام محمد باقر (ع)؛ تقدیم شیفتگان اهل بیت (علیهم السلام) :
*هیچ چیز در نزد خداوند،بهتر از سوال و عرض حاجت بدو نیست !
*هیچ چیز در دفع بلاها و حوادث ناگوار ،بهتر از دعا نیست .
*بزرگ ترین عیب آنست که انسان چشم خود را به عیب های مردم بدوزد و از عیب خود چشم پوشی کند .
*اگر بندگان وقتی نمی دانند ،توقف کنند(و اظهار نظر ننمایند)و آنچه را که درک نکرده اند ،انکار نکنند ،کافر نمی شوند .

- شادی دل امام محمد باقر (ع)،5 تا صلوات ...
- ان شا الله ،روز عرفه در منطقه شرهانی (20کیلومتری کربلا و محل شهادت بسیاری از عزیزان ما در دوران دفاع مقدس ) ،دعاگوی همه عزیزان هستم . شما هم ما رو از دعای خیرتون فراموش نفرمایید .
- یا علی مدد ...در پناه حضرت حق


حرف دل : آقاجون آجرک الله ،فدای شال سیاهت،چی میشه روضه بخونی ،برامون با اشک و آهِت ؟!(شعر از ؟ )


نویسنده » نرگس » ساعت 1:25 عصر روز سه شنبه 86 آذر 27

بنام خدایی که شاهد است و شهدا را دوست دارد .

  چند روزی بود که یه بنر خیلی بزرگ توجهم رو به خودش جلب کرده بود "یازدهمین کنگره شهداء دانشجوی استان کرمانشاه "با حضور دانشجویان بسیجی استان برگزار می شود .
سخنران :حجت الاسلام و المسلمین گودرزی (نماینده محترم ولی فقیه در لشکر چهارم بعثت )
راوی عشق :سردار محمد احمدیان
همراه با حضور خانواده های معظم و معزز شهداءدانشجو .
 

تصمیم گرفتم که حتما توی این کنگره شرکت کنم ،برای همین پنج شنبه رو مرخصی گرفتم و ساعت 8 صبح روز پنج شنبه ،22 آذر ماه 1386 راهی این مراسم شدم …خیلی شلوغ تر از اونی که تصور می کردم بود ،چند ردیف اول خانواده های عزیز شهدا نشسته  بودند و بقیه هم دانشجویان بسیجی دانشگاه های مختلف کرمانشاه .
عکس ها ،تابلوها و دکوری که در ورودی تالار بود، دکور زیبای سالن،بوی عود ، ،مادرها و پدر های پیری که چشماشون با دیدن عکس بچه های شهیدشون روی در و دیوار سالن ؛پر از اشک شده بود ،چفیه هایی که به دانشجویان داده شد، آهنگ سیمرغ و….همه و همه حال و هوای دیگری به مجلس داده بود …. انگار صاحب تک تک اون عکس هایی که دور و بر سالن رو پر کرده بودند ،باهات حرف می زدند …اونا دانشجو بودند و ما هم ؟!؟...
مراسم بعد از قرائت قرآن شروع شد ،بهترین مجری استان کرمانشاه رو آورده بودند ،مثل همیشه گل کاشت ! شروع کرد به خوندن شعر ….اولین شعر از آقا امام زمان (عج) بود …خیلی زیبا بود !! تموم چراغ های سالن خاموش بود و از گوشه و کنار صداهایی می اومد ...بازم مثل همیشه توی توصیف فضا موندم ، برای همین من در حد وسعم  میگم ؛ خودتون اون فضا رو تصور کنید ….
- در ابتدای مجلس توسط 3 نفر شعر خونده شد ،هر 3 شعر درباره مولامون حضرت مهدی (عج) بود(بدون هماهنگی !)
- موقع سرود جمهوری اسلامی همه بلند شده بودند ،حتی پدر و مادرهای شهید (خیلی ها شون از توی بستر بیماری بلند شده و اومده بودند ،مثل پدر شهید علی اکبر پاشایی !)
- سخنرانی حاج آقای گودرزی ("مقایسه جبهه امروز و دیروز و اشاره به اینکه جنگ دیروز ما اگر تلفات(شهید ) داشت ،مایه ی افتخار و سربلندی بود و هست ،اما جبهه ی امروز ،حتی 1 تلفات هم مایه ی ننگ و شکست است !!..." نه خدائیش برید تو عمق این حرف !)
- قرائت تکه هایی از وصایای شهداءدانشجو ، توسط دانشجویان دانشگاه امام حسین استان (حدود 15-10 نفر از دانشجویان این دانشگاه یکی یکی وصیت نامه رو می خوندند و پشت سنگری که در قسمت جایگاه درست کرده بودند ،می نشستند !! …الحق که طرح جالبی بود …هزار تا حرف داشت این نشستن !!!)
- پخش کلیپ ها و فیلم هایی از مناطق عملیاتی ،تشییع شهدا ، قتله گاه فکه و بازدید خانواده شهدا از شهدای تفحص شده !!! (تصور این صحنه دل هر آدمی رو میسوزونه !! "توی فیلم اول قتله گاه فکه رو نشون داد ….لحظات مجروح شدن رزمنده ها و بعد لحظه ی شیرین وصال (شهادت !) …..بعد از اون یه خونواده شهید رو نشون داد که دور تابوت شهیدشون نشسته بودند و مادر این شهید تند و تند کفن بچه اش رو می بوسید ،یکدفعه کفن رو باز کرد …..!!!!!!!"
حالا حال اون  پدر و مادر شهدایی که توی مجلس بودند رو تصور  کنید !! هنوز هم صدای مویه های مادر شهیدی که اونجا حالش بد شد ،و نزدیک من بود ، توی گوشمه !!! …..
- ضربه ی آخر هم که سردار احمدیان زد….مثل همیشه این شعر رو خوندند : اگر حجاب ظهورت ،وجودتار  ِ من است …خداکند که بمیرم ،چرا نمی آیی ؟!...بعد هم تعریف خاطراتی بسیار زیبا از جنگ (ایشون فوق العاده زیبا روایت و تصویرسازی می کنند !)  که واقعاً به قول خودشون آتیش به جون آدم میندازه!!...

سرداراحمدیان


- تجلیل از خاونواده های معظم شهدا توسط استاندار محترم  (مهندس غفوری )
- آخر مراسم و شعر پایانی هم  درباره امام زمان (عج) 
 

** اول و آخر مراسم به نام مبارک آقا امام زمان (عج) مزین شده بود و برای ما صدها درس داشت ! (البته به شرط فهمیدن !)
** از اون مراسم هایی بود که من خیلی دوست دارم ! ...خلاصه جاتون خالی بود .
** آخر مراسم با سردار احمدیان(مدیر وبلاگ زیبای نشانه ) صحبت کردم و خودم رو به ایشون معرفی کردم ! بالاخره بعد 6-5  باری که ایشون رو زیارت کردیم و استفاده ها از صحبت های ایشون از طریق دنیای واقعی و مجازی کردم ،و زحمت های زیادی که بهشون دادم ،لازم بود ایشون بدونند که این مزاحم همیشگیشون کیه ؟!نه ؟! 
توضیح ضروری :از این به بعد تمام دوستان ،من را با اسم (نرگس) بشناسند . از همه دوستان نتی و غیر نتی خواهش می کنم اسم دیگه ای به کار نبرند .اسم من همینه !با تشکر

 
حرف دل : عشق من این شعره : " سرگشته محضیم در این وادی حیرت...عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم ! "

  

**التماس دعا....یا علی مدد...در پناه حضرت حق**

***شادی روح همه شهدا ،بخصوص شهدای غریب غرب ،صلوات *** 



نویسنده » نرگس » ساعت 10:48 عصر روز پنج شنبه 86 آذر 22

*هوالمحبوب العارفین*

سلام علیکم به همه منتظران ....

سالروز شهادت مظلومانه یگانه گل حضرت رضا (ع)،امام جواد (ع) رو به محضر مبارک حضرت بقیه الله (عج) ، حضرت علی بن موسی الرضا (ع) ،و همه شیعیان عزیز تسلیت عرض می کنم .

نمی دونم که چرا چند روزه منتظر امروز هستم تا بنویسم و آروم شم یه کم !! هروقت زندگی نامه امام جواد (ع) رو می خونم ،خیلی حالم گرفته میشه !! امام مظلومی که دختر مامون (ام الفضل( لعنه الله علیه)) ،زنشون بوده !! امامی که توی خونه ی خودش هم آسایش نداشته !! امامی که از پدر بزرگوارشون دور بودن !! امامی که موقع شهادت پدر فقط 8 سال داشتند !! امامی که موقع شهادت ،فقط 25 سال سن داشته !!!‏ امامی که خیلی مظلوم بوده !!!! امامی که مثل مادرش حضرت زهرا(س) عمری پر از رنج و مظلومیت ،خیلی کوتاه ولی پرباری داشته !!! آخ که الان مشهد چه حالی داره ؟؟ الان حرم رضوی ،پرچم سبز روی گنبد طلا ،خادم های آسمونی حرم امام رضا (ع) و خود امام رئوف(ع) سیاه پوش شدن!! الان آقام امام رضا (ع)خیلی ناراحت و غمگینه !! زائرانی که برای عرض تسلیت تک گل باغ هستیش به محضرش مشرف شده اند ،متوجه این حس دل تنگی میشن !!.....باور کن حس می کنی که الان آقا خیلی دلش گرفته !!!....آخه امام رضا (ع) خیلی جوادشون رو دوست دارن ! ببین چقدر عزیز دلشون رو دوست دارن که تا میگی یا امام رضا (ع) به حق جوادت !!! .....همه چی حل میشه ؛به خودش قسم !!
کاش میتونستیم بریم خدمت آقا برای عرض تسلیت .....ولی عیب نداره ! از همین جا هم میشه به آقا امام رضا (ع) گفت :آقا جون تسلیت ! و بعد دانه های اشک .................. خودشون میدونند چطور آقا رو تسلی بدن !!!
راستی هنوز هم خودم نمی دونم چرا از کاظمین نگفتم ؟!؟! نمی دونم .....شاید غربت و مظلومیت آقا امام جواد (ع)....!!!

 

یا جواد الائمه

 اینم یه چند تا حدیث از آقا امام جواد (ع) تقدیم شما عاشقان ائمه اطهار (علیهم السلام ):
*ولی و دوستدار خدا در آشکار و دشمن خدا در پنهانی مباش !
*اعتماد به خداوند متعال بهای هر چیز گران است و نردبانی است به سوی هر بلندی .
*از دوستی با آدم نادان و بد بپرهیز ،زیرا مانند شمشیر کشیده است ،منظرش نیکوست ولی آثارش زشت می باشد.
*شخص مومن نیازمند سه خصلت است :توفیق از جانب حق تعالی،واعظی از نفس خود که پیوسته او را پند دهد و قبول کند ،پذیرش نصیحت از آنکه او را به هدایت وادارد و نصیحت کند .
*عزت مومن در بی نیازی او از مردم است .

**نوای وبلاگ روضه ی بسیار زیبا و غمگینی با صدای حاج سعید حدادیان است (مادر بیا که قلب جوادت کباب شد .....)؛اگه طاقتش رو دارید ،حتما گوشش کنید !!(یه کم طولانیه ولی محشره !!)

** بابت عکس هم از برادر خوبم (مدیر وبلاگ قافله شهدا ) تشکر می کنم .

حرف دل :سرگشته محضیم در این وادی حیرت/عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم !!

خیلی التماس دعا ...یا علی مدد و در پناه حق



نویسنده » نرگس » ساعت 2:27 عصر روز دوشنبه 86 آذر 19

هو الحق

سلام به همه دوستان ….خوبید ان شا الله ؟؟ طاعاتتون قبول باشه …ببخشید که نمی تونم لطف همتون رو جبران کنم ….از همه عزیزانی که بهم سر میزنن و جویای احوالم هستن و با نظرات زیبا و سازندشون منو راهنمایی می کنن ،واقعا ممنونم و از خداوند مهربون برای همشون ،شهادت در راه خدا و در رکاب حضرت مهدی(عج) رو خواستارم . ….

نمی دونید پنج شنبه چقدر به من خوش گذشت …آخه همایش عاشورائیان بود .

اونم با حضور چه کسانی ؟؟ سردار علی شادمانی و جناب آقای محمد احمدیان .

واقعا محشر بود ،جای همتون خالی بود …..

فکر می کنم که همه با آقای احمدیان آشنا باشند ،اما برای اونایی که آشنا نیستند ،چند جمله  میگم که مطمئنا در قالب کلمات نمیشه به شخصیت بی نظیر ایشون پی برد ! ان شا الله ایشون رو از نزدیک ببینید و متوجه منظور من بشید .

ایشون از رزمندگان باصفای لشگر 14 امام حسین (ع) هستن ،حاج حسین خرازی فرمانده و دوست ایشون بودند ،در طول دوران دفاع مقدس در جبهه حضوری پررنگ داشتند و با خیلی از شهدای معروف و باصفا هم رزم بودند.بعد از جنگ هم در گروه تفحص با شهیدان پازوکی ،محمودوند و .... مشغول به کار شدند  و صدها خانواده رو از چشم انتظاری درآوردند ،قلم بسیار توانایی دارند و در دفتر مجله امتداد (از مجله های پر تیتراژ دفاع مقدس ) هم نویسندگی می کنند . کتابی با عنوان "نشانه " هم از ایشون به چاپ رسیده که بی نظـــــــــــیره !! توصیه می کنم حتما حتما بخونید .

ایشون وبلاگ پر محتوایی هم دارند به نام "نشانه" که آدرسش اینه :

www.neshane.parsiblog.com  حتما یه سر بزنید ....

ایشون هم چنین مسئول مهندسی مناطق عملیاتی جنوب هستند و الان هم افتخار روایتگری شهدا رو دارند و الحق هم که خوب روایت می کنند ...حرفاشون خیلی به دل میشینه !!ااگه اغراق نشه ،باید بگم که با کلماتشون جادو می کنن !!

این پنج شنبه هم ،استان عزیز من (کرمانشاه ) و هم استانی های عزیزم ، میزبان ایشون بودند ، ساعت 4 که مراسم شروع شد،بعد از صحبت های مجری ، آقای شادمانی سخنرانی کردند و ما کلی استفاده کردیم .بعد از ایشون آقای احمدیان ،صحبت های شیرینشون رو راجع به جبهه و تفح شروع کردند ،اول صحبت هاشون با این شعر بود :

 

سنگین ترین مصیبت دل این مصیبتم ******  جامانده ام مسافر شهر شهادتم

ادامه مطلب...


نویسنده » نرگس » ساعت 7:36 عصر روز یکشنبه 86 مهر 8

هو الحق

از وقتی گفتن قراره خادم های اعتکاف رو ببرن مشهد ،دل تو دلم نموند !
یه شب کبوتر دلم باز هوایی شد ...پر کشید و رفت ،تا آسمونا اوج گرفت ، خواستم مهارش کنم ،ولی نشد ،اون دیگه رفته بود...بی اختیار منم دنبالش راه افتادم...وقتی دیدم یه جا توقف کرد و دیگه تکون نخورد ،منم از حرکت موندم ،سرم رو برگردوندم ...یه نور طلایی خیره کننده خورد توی چشمام ، چشمامو بستم و دوباره باز کردم ،دیدم نه ! مثل اینکه حقیقت داره ....بالاخره رسیدم !! اینجا حرم آقا علی ابن موسی الرضاست !

بازم مثل همیشه تا گنبد و گلدسته های طلایی رو از دور دیدم ،اشکام همین طور بی اختیار سُر خورد روی گونه هام و زیر لب آهسته آهسته ،در حالی که دستام رو روی سینه ام گرفته بودم ،گفتم :(السلام علیک یا ضامن آهو )!!بازم مثل همیشه نشستم روی زمین و از همین دور با اشک اذن دخول رو خوندم ... به خودم که اومدم ،دیدم که صورتم خیس خیس شده ،توی این حال و هوا بودم که یکهو یکی بیدارم کرد !!با خودم گفتم من کجام ؟! من توی خونه خودمون بودم....اشک توی چشمام جمع شد و باحسرت ،یادی از این رویا کردم ...توی این فکرا بودم که تلفن زنگ خورد ...

-بله ،بفرمایید ؟
-سلام نرگس جان ،خوبی؟
-سلام ،ممنونم ،تو خوبی ؟چه خبر؟
-نرگس جان ،خبر که داری ؟میای دیگه ؟نه؟
-چیو خبر دارم ؟! کجا میام ؟
-قراره همه خادم ها ،واسه عید مبعث بریم قم و جمکران و از اونجا هم بریم مشهد !!اونم چند روز؟ 10 روز ،که یه هفته کامل مشهد می مونیم !!

اشکام همین طوری می اومد ،نمی دونم چی گفتم و چطور گوشی رو قطع کردم ،فقط میدونم که بازم امام رضا (ع) منو شرمنده محبت هاش کرده ...

 اگه خدا بخواد ،دارم راهی حرم امام رضا (ع) و حرم حضرت معصومه (س) و مسجد مقدس جمکران میشم...اگه دعاهام قبول باشه ،واسه تک تک شما منتظران آقا دعا میکنم و از همتون التماس دعا دارم....
یا علی مدد و در پناه حق



نویسنده » نرگس » ساعت 10:56 عصر روز پنج شنبه 86 مرداد 18

                           هو العلی الاعلی
هزاران سال پیش جهان به عطر نفس های پاک کودکی پاک معطر گشت .در چنین روزی درب کعبه به افتخار این کودک باز شد تا زیبارو ترین و زیبا سرشت ترین کودک در زیباترین مکان قدم به این دنیا بگذارد.در چنین روزی به میمنت متجلی شدن واقعی آیه ی "فتبارک الله احسن الخالقین " اولین و استوارترین پایه مذهب شیعه شکل گرفت .در چین روزی بود که خداوند شفاعت گروهی را به دست این کودک سپرد.گدام گروه ؟شیعیان او !! نام کودک را خود خداوند برگزید تا به جهانیان بفهماند که مخلوق بی همتا ،نامی بی همتا می خواهد ! نامش را علی نهادند ....نامی که هنوز هم صلابتش قلب همه (چه دوست و چه دشمن ) را به لرزش در می آورد .عجب صلابتی دارد این نام !! راستی می دانی که راز خلقت علی چیست؟!خدا علی را افرید تا جهانیان 2 دسته شوند ....دسته ای در رکاب او و دسته ای در مقابل او ....بهشتی یا جهنمی ؟! اصلا راز خلقت علی همین بود ....در اینکه جاذبه و دافعه اش دوستان و دشمنان او را جدا سازد تا از هم باز شناخته شوند ....
راستی تو هم بر این باوری ؟!کدام باور ؟! همین که خداوندهم ،به خودش "فتبارک الله" گفت برای خلقت علی (ع) !!
و امروز تو ای شیعه اثنی عشری  ،ای شیعه مولا علی (ع) !ببال به خود و افتخار کن که خداوند ،در بین تمام جهانیان ،تو را برای این مذهب آسمانی برگزید و تو را دنباله رو بهترین مخلوقات خود قرار داد ...ببال به خود که مولا و مقتدایت تنها کسی بود که قدومش را بر بوسه گاه جبرئیل (کتف مبارک حضرت محمد (ص)) نهاد ،ببال و افتخار کن به مولایی که زمین و آسمان و هرچه در او هست و جهان و جهانیان (جز عده ای منافق ) همه دل در گرو عشق او دارند .ببال به مولایی که افتاب در یک روز فقط به خاطر علی (ع) بعد از غروب کردن دوباره بر فراز آسمان ها درآمد ....بال به مولایی که در دامن پر مهر بهترین و برترین مخلوق خدا ؛ بهانه ی آفرینش هستی ؛ حضرت محمد مصطفی(ص) پرورش یافت و افتخار دامادی اش را پیدا کرد ! ببال به مولایی که مردانگیش تمام مردان را سرافکنده کرده ....همه جا مرد اول بود , در ابتدای دعوت رسول الله ،در پذیرفتن دین حق تعالی ،در جهاد در راه حق،در مبارزه در رکاب حضرت رسول (ص)،در شب لیله المبیت و......!
ببال به مولایی که هم ولادت باسعادتش و هم شهادت مظلومانه اش (در اوج قدرت )،در خانه ی خدا بود !
ببال به خودت ،افتخار کن به خودت که نام علی اینگونه با دلت بازی می کند ؛
ببال به خود که نامت شیعه است و آن دنیا هم تو را به همین نام می خوانند .ببال به خود و علوی بودنت را در همه جا فریاد بزن ...در تقویم ها اضافه کنید ؛روز شیعه !
شیعه !علوی بودنت مبارک !!
یادت باشد در روز شیعه از علی (ع)،ابر مرد تاریخ، آمدن علی ثانی را بخواهی .
امیدوارم راهتان سبز سبز ،زندگیتان علوی ،و مرگتان علوی گونه باشد ! ـ

13 رجب ،روز میلاد مولی الموحدین ،امام المتقین ،امیر المومنین ،حضرت حیدر (ع) را به تموم شیعیان مولا (ع) و تموم پدر های دنیا ،مخصوصا پدر مهربون و عزیز خودم تبریک میگم ...

امروز دارم برای دومین بار به عنوان خادم المعتکفین(که میدونم لیاقتشو ندارم و فقط لطف خداست !) میرم مراسم معنوی اعتکاف !! خیلی التماس دعا دارم از همگی ...

راستی کنکور هم دادم و تموم شد ...بازم برام دعا کنید خیلی زیاد !

                                             یا علی مدد ....در پناه حضرت حق



نویسنده » نرگس » ساعت 4:44 عصر روز جمعه 86 مرداد 5

هو الحق

سلام به همه منتظران ...میلاد حضرت زهرا(س) بزرگ بانوی  اسلام  و روز مادر رو به همه شما منتظران گل نرگس ...مهدی فاطمه ! و مادر خیلی عزیزم  تبریک عرض می کنم . 

راستش  توی این روزها من خیلی اضطراب دارم ، و سخت مشغول درسام هستم ونمیتونم زیاد بیام نت ،واسه اینکه حدودا 22 روز دیگه کنکور (فنی و حرفه ای) دارم.اومدم که هم میلاد رو تبریک بگم حضورتون ،هم خدا رو شکر کنم واسه اینکه منتظر کوچک به لطف خدا حالشون خوب شده ....و هم ازتون خواهش کنم که واسه من و دوستام دعا کنید ....مخصوصا توی نمازهاتون .

 

 التماس دعا ...یا حق ...علی مدد

 السلام علیک یا فاطمه الزهره(س)



نویسنده » نرگس » ساعت 12:56 عصر روز چهارشنبه 86 تیر 13

                                 * هو المحبوب العارفین*

                         اللهم العن الجبت و الطاغوت

 

سلام بر صدیقه کبری ،حضرت فاطمه زهرا (س) ...

تسلیت عرض می کنم  ایام شهادت جانسوز مادر هستی را خدمت  همه منتظران" گل نرگس ...مهدی فاطمه !"

 

نامه ای به مادر !

بی بی جانم سلام ...این اولین بار است که دارم برایت نامه می نویسم ! نمی دانم چرا هیچ وقت نتوانستم تو را درک کنم و با تو گل زیبای پیمبر به گفت و گو بنشینم ؟!؟! اما در سالروز شهادتت شروع به نوشتن می کنم :

خانوم جان ، یادت میاید روز میلاد امام رضا (ع) را ؟! مداح به جای مولودی شروع کرد به خواندن روضه ی شما ! همان روضه ای را که داری با مظلوم عالم حضرت علی (ع) وداع می کنی !! همان روضه ای را که داری وصیت می کنی ! همان روضه ای را که حسن و حسین و زینب کنار بسترت حلقه زده اند و اشک می ریزند !! و چه سوزناک می خواند این روضه را !! آنقدر آن روز گریه کردم که دیگر نای حرف زدن هم نداشتم !! روز میلاد و ان همه اشک  ؟! نمیدانم چه حکمتی بود که مداح این روضه را خواند !! ،اما آن روز بود که تو را و اوج مظلومیتت را از اعماق جانم و با سلول های وجودم درک کردم !

فاطمه جان ، روزگار بدی شده است ، آنقدر بد که ارثیه ای(چادر) را که از تو به ما رسیده مسخره می کنند !!

عزیز دلم ، مادرم !! آنقدر از بدی روزگار گله کرده ام که ....می بینی حال خراب مرا ؟!

می بینی با یگانه گل تو چه می کنند ؟! می بینی دلهایمان در غروب های جمعه چه سخت دل گیر است !!؟ دل گیر بودن دل شیعه از چه روست ؟! از گناهان زیاد  یا از شکستن دل مهدی (عج)؟!؟!

هزاران سال است که تو رفته ای ،اما مادرم ! هنوز هم نام فاطمه(س) با دل ها بازی می کند ،هنوز هم  مظلومیت تو را می شود دید ! انگار هنوز هم صدای ناله هایت از پشت در سوخته  می آید ! انگار هنوز هم پا به پای علی مظلوم اشک میریزی !!

فاطمه جان !عزیزم ! بوی یاس که همه جا می پیچد ،دلم را روانه آن قبر بی نشانت می کند ....

مادرم ! می گویند زینب خیلی صبر داشت ، این درست ! ولی صبر تو ،صبر دیگری بود ....

آن همه مصیبت ، فراق مادر ، داغ جانسوز پدر ،فدک ...فدک ،فدک !! غم غربت و تنهایی علی (ع) ....یا نه ، به گمانم این بیشتر دلت را سوزاند ....دست ها و پاهای  بسته علی (ع) میان کوچه .... یا شاید فریادهای از عمق جان علی از فرط تنهایی و بی کسی در چاه ......

راستی ام ابیها ! یک سوال ؟! گریه های شبانه تو سوزناک تر بود یا گریه های علی در نخلستان های کوفه  ؟!!؟

نمیدانم ، اما آن روزها علی تو را داشت و تو علی را !!

اما وقتی تو رفتی ، علی تنهای تنهای  تنها شد ......تنها تر از تنها !!

هیچ کس نمی تواند رنجی را که بر  علی با بچه هایت در آن شب تاریک گذشت  ، بیان کند....هیچ کس !!

مولا علی (ع) 40 قبر کند تا دست هیچ نامردی  نتواند قبر تو را بیابد ....اما یادت می آید به علی چه گفتند ؟!

می گفتند : "غسل و کفن علی صحیح نیست !!! باید ما مسلمان ها خودمان دختر پیغمبرمان را غسل و کفن دهیم و دفن کنیم !! " اللهم العن الجبت و الطاغوت ....

لعنتی ها دستور نبش قبر دادند و چه استوار و محکم ، فریاد حیدری علی (ع) بلند شد که اجازه نمی دهد ....که همه کفار (ظاهرا مسلمان ) از ترس بر جای میخکوب شدند و جرات نکردند به یکی ، حتی یکی از آن قبرها نزدیک شوند !!علی جان  کاش این فریاد را زودتر سر می دادی ...کاش ....

واما  هنوز که هنوز است جای تو پیدا نیست !!

فاطمه جان ، دلم برایت تنگ شده است ....ما را هم به آن سرزمین که بوی تو را می دهد ...بخوان ....

مادر عزیزم ،دوستت دارم !(روایت داریم که هر کس حب فاطمه (س) در دلش باشد ، می تواند ، او را مادر خطاب کند ! زیرا  او مادر همه هستی است !)

التماس دعا و یا علی مدد



نویسنده » نرگس » ساعت 3:10 صبح روز پنج شنبه 86 خرداد 10

                                    هو العلی الاعلی

 

سلام به همه ی دوستان عزیز ...خوبید؟ عیدتون مبارک .

 تقریبا از الان تا تحویل سال 1386 حدود3-2 ساعتی مونده...واقعا که عمر چقدر زود می گذره !! انگار همین دیروز بود که توی اوج خوشحالی با لباس های جدیدی که برای عید گرفته بودم ،نشستم سر سفره ی هفت سین ...لحظه ی تحویل سال ساعت 4-5 صبح بود و من دلم می خواست که بعد تحویل سال با لباس هاینویی که گرفته بودم, برم مهمونی ! حالا هر چی هم می گفتن که بزارصبح بشه راضی نمی شدم و اونقدر اصرار کردم که ساعت 7(یا شایدم 8) که شد ...رفتیم خونه ی پدربزرگ و مادربزگ ....همون خونه ی بزرگ و قدیمی و باصفا ،پر از درخت و گل ...دلم تنگ شده برای اون روزای خوب کودکی ...همون روزایی که عید برام جذابیت داشت ... عید اون سال های قشنگ کودکی کجا و عیدهای الان کجا؟ دلم تنگ شده برای اون عیدهای قشنگ !همون عیدایی که   پدر بزرگ عزیزم  هم بود....همون عیدایی  که پدر بزرگم ،اسکناس های تا نخورده ای رو ازلای قرآن قدیمیش درمی آورد و بهم عیدی می داد... همون عیدهایی که تا از در قدیمی خونه ی پدربزرگ وارد خونه می شدی ، بوی چای دارچین مادربزرگ مهربونم می اومد ...عید اون سالهایی که پدربزرگ از توی مغازه ی کوچیک ولی باصفاش برام کلی شکلات و خوراکی می آورد...دلم تنگ شده  .... دلم واسه پدربزرگ های   عزیز و مهربونم تنگ شده ...خداوند روح پدر بزرگ های عزیز من و تمام پدربزرگ ، مادربزرگایی که

دیگه در جمع ما نیستن، رو شاد کنه و همشون رو بیامرزه ....

 بسه دیگه ....همش از دلتنگی گفتم ....خوب امیدوارم که سال تحویل هرجا هستید ،سالم و تندرست باشید و سر سفره های هفت سینتون ،وقتی دارید قرآن می خونید،من رو از دعای خیرتون فراموش نکنید ...برای سلامتی همه خصوصا مریض ها دعا کنید . برای آمرزش و شادی روح رفتگان ،امام خمینی و شهدای عزیزی که مدیون خون پاکشون هستیم  دعا کنید ...برای پایداری انقلاب اسلامی و رهبر عزیزمون ،سید علی خامنه ای عزیز دعا کنید... و از همه مهم تر برای فرج گل نرگس عزیزمون دعا کنید....دعا کنید که هر چه زودتر آقا بیاد ...چون عید واقعی ما شیعه ها زمانیه که مهدی فاطمه (عج) بیاد...

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

خدایا ممنونم که یک فرصت دیگه بهم دادی ...!بازم کمکم کن شاید...!بگذریم ...

دوستون دارم و  برای همتون سال خوشی رو آرزو دارم ...

 

التماس دعا...یا علی مدد...حق نگهدار



نویسنده » نرگس » ساعت 12:59 صبح روز چهارشنبه 86 فروردین 1

به نام خدا

"بقیه الله اجرک الله"

سلام محرم …سلام ماه شور و اشک و ماتم ….1سال است که به انتظارت نشسته ام ….

در باورم نبود که دوباره ببینمت اما تو آمدی و من هم هستم !!

عاشورای سال پیشت یادت هست ؟ به تو گفتم میشود  نام من هم در لیست عزاداران حسینی سال بعد بنویسی؟!؟! چون هنوز کربلا را ندیده ام !! می خواهم برات کربلا بگیرم …هنوز غصه های دلم آرام نگرفته است ….هنوز اشک هایم تمام نشده اند !هنوز داغ دلم تازه است !!! هنوز …

محرم تو از همه به آقا حسینم نزدیک تری …..تویی که روز عاشورا با حسین (ع) بودی و…تویی که پابه پای زینب و  طفلان حسین (ع)اشک ریختی !!

تویی که نامت با حسین و عباس و عاشورا و اشک و ماتم و داغ عظیم شیعه ها گره خورده !! تویی که سالهای سال است همراه حسین (ع) آمدی و اشک های عاشقان حسینی را دیدی .  تویی که هر وقت می آیی و می روی  داغ دلمان را تازه ترمی کنی !!

تویی که مسبب کربلایی شدن خیلی ها شده ای !!تویی که همه دوستت دارند ونامت با حسین گره خورده !تو به آقایم بگو…

بگو نرگس دیوانه شده است …بگو نرگس در این وادی …نه اصلا دراین دنیا نیست !!بگو همیشه در بین الحرمین کربلا قدم می زند واشک می ریزد …

بگو چــــندین سال است دارد در می زند اما کسی در را به روی این بنده گناهکار باز نمی کند …بگو نرگس منتظر است …بگو سال هاست دلش را به پنجره ضریح شش گوشه ات گره زده است …بگو تمام حرفهای ناگفته دلم را که سال هاست با اشک هایم به تو می گویم …بگو از آغاز این نامه تا آخرش اشک ریخته ام …بگو نرگس گفت خیلی دوستت دارم …بگو تمام دلتنگی هایم را در این سال ها !!بگو دل نرگس فقط با دیدن شش

گوشه ات آرام می گیرد …..بگوفقط آب میدان مشک،عطش او را رفع می کند!!

 فدای  لب خشکیده حسین(ع) و عباس(ع)

 السلام علیک یا ثارالله

بگو که روز میلاد امام رضا در مشهد کنار پنجره فولاد فقط  برات کربلا خواستم  و دیگر هیچ !!بگو که نقش انگشتری عقیقم که از مشهد گرفتم رویش نوشته "السلام علیک یا ابا عبد الله الحسین (ع)" !!!

بگو با خود عهد کرده که تا کربلا نرود آن انگشتر را به دست نمی کند ...تو به آقایم بگو که... من به کرمت امید دارم و منتظرم ….بگو گفت خیلی گناهکارم اما به اندازه تمام گناهانم به خدا و تو امید دارم …(پس امیدواری ام خیلی زیاد است !!!!)

مُحرَم !مَحرم رازهایم باش و رسم امانتداری را به جا بیاور و تمام حرف ها و اشک هایم را به آقایم برسان …شاید این بار جوابم بدهد…شاید …

شاید هم قرار است مولایم بیاید و همه شیعه ها با صاحب الزمان به کربلا بروند ...شاید...

بوی محرم می آید …محرم خوش آمدی …

منتظران عزیزدراین شب های نورانی وپربرکت دعا برای فرج آقا یادتان نرود...التماس دعا

                                                                                                                                                          

                                                                                یا علی مدد...حق نگهدار...مجنون الحسین(ع)  



نویسنده » نرگس » ساعت 1:9 صبح روز شنبه 85 دی 30

<      1   2   3   4      >