..:: هوالعلی الاعلی ::..
نازد به خودش خدا که حـیدر دارد
دریای فضایلی مطـــــــــــــهر دارد
همتـای علی نخواهد آمد به جهان
صدبار اگـر کعبه تــــــرک بـــــردارد
از علی گفتن و شنیدن سخت است ...نه دلم توان یاری دارد نه قلم همراهی ام می کند ... نه بیانم می تواند مقصود را برساند نه نوشته های ناقصم می توانند بحر را در کوزه کوچک کلمات جای دهند ...مگر از حیدر کرار گفتن آسان است ؟؟
مبهوت مخلوقی ام که خالقش نیز به آن می نازد ...
عید بزرگ غدیر که میرسد یاد آن شعر ناب می افتم :
گر بنازد به علی شیعه ندارد عجبی ...عجب اینجاست خدا هم به علی مینازد ... !
یاد ایوان با صفایش چند روزیست دلم را سخت هوایی کرده ... هنوز هم در بهت آن اباهت و صفای حرمش هستم ... دلم هوای نشستن و زل زدن به ایوان طلایش را دارد ...هوای خیس شدن گونه ها زیر باران چشم ها ... هوای ... یادش بخیر...
از حرم مولایم گفتن همان اندازه برایم سخت است که از خود مولایم ...
بابای تمام علویان به اندازه وسعت خودتت در زمین و آسمان دوستت دارم ...
روز عید سعید غدیر ، مبدا حیات علویان بر تمام رهروان و محبان مولایم علی مبارک باد ...
راه ما از مردم دنیا جداست ...مقتدای ما علی مرتضاست ...
یا علی مدد - در پناه حضرت حق
نویسنده » نرگس » ساعت 8:4 عصر روز
شنبه 88 آذر 14
..:: هوالرحیم ::..
ز تار و پود جان فریاد دارم هوای صحن گوهرشاد دارم
یادش بخیر چه خاطراتی با بچه ها داشتیم اینجا.....................
آخ امام رضای مهربونم دلم خیلی هواتو کرده .....خـــــــــــیلی.....
مداحی زمینه وبلاگ رو گوش بدید
یا علی و یا حق
نویسنده » نرگس » ساعت 1:35 صبح روز
پنج شنبه 88 آذر 12
هوالغفور
جناب آقای ک.م.کمیل نظرات خودشان را درباره نوشته قبلی بنده در وبلاگشان اظهار داشته اند که بنده نیز لازم دانستم نکاتی چند را به ایشان یادآور شوم ...
1-حرف های شما درباره عده ای از مسئولین را کاملا حق می بینم و حرف حق نیز جواب ندارد . فرمانده باید الگوی سرباز باشد اما بحث بنده فقط یادآوری وظایفی بود که می بایست شخص خودم انجام می دادم نه کسان دیگری ...برادر بزرگوارم اگر رده های بالاتر آنطور که باید نیستند ، این هیچ ربطی به کم کاری بنده و امثال بنده ندارد چرا که آن ها در وظایفشان کوتاهی کرده اند ، آیا ما نیز باید به سان آن ها کوتاهی کنیم ؟! انتظار بنده از خودم در حد انتظارییست که مولایم از من دارد نه بسیج دانشجویی و امثالهم ...و در قبال محبت ها و عنایت های ارباب به تمام شیعیانش کارهای ما بسیار اندک است و البته غربتشان در این عصر ... بنده باز هم تکرار می کنم واین بار بلند تر : در خود احساس حقارت می کنم که نام بسیجی را یدک می کشم که همت و زین الدین و باکری و خرازی و...مصداقش بودند .مگر شهدا کم جفا دیدند ؟! اما آن ها مولایشان را روی سر خود می دیدند و برای مولایشان قدم برمیداشتند ! چیزی که امروز به شعاری رنگ و لعاب دار تبدیل شده است که خیلی هایمان را پشت خودش پنهان می کند . نوک پیکان به سمت شخص بسیجی است نه مسئولین ! آن ها کار نکردند ، ما چه کرده ایم ؟!؟!
2- از شما سوال می کنم و انتظار دارم که منصفانه جواب بدهید ، آیا تمام کسانی که ساعت ها در محیط چت و کلوب و ... هستند در حال نبرد هستند ؟!؟ این چه سربازیست که ساعت های متمادی فرد را اسیر و در واقع سرباز شیطان می کند ؟!؟ نمونه هایش را کم ندیده ایم ...بنده چشم هایم را پاک می کنم اما آیا شما نیز چشم هایتان باز است ؟!؟! سربازی نفس و شیطان در اینترنت کم نیست ، خیلی از بسیجی ها که ادعایشان می شود بدتر از همه ... آیا سربازی لشگر شیاطین افتخار دارد ؟؟؟!
3-بند سوم حرف هایتان را هم قبول دارم و بنابراین تکرار مکررات نمی کنم .
4- بنده نیز امکانات شهرهای دیگر را دیده ام و واقعا همیشه در حق استان ما با این همه توان اجحاف شده است اما بحث من این بود که چرا بعضی از دانشگاه ها برای یک اردوی ساده چند روزه برای 2-3 اتوبوس دانشجو ، ده ها میلیون تومان خرج می کند و باز هم نفر اولیست که دم از کمبود بودجه می زند !!! من به هیچ وجه نگفتم بودجه کم نیست یا درخواست ها غیر منطقیست اما حیف و میل شدن بیت المال مرا آزار می دهد ! چرا عده ای فکر می کنند باید با ریخت و پاش های بیخود بسیج را قوی نشان بدهند ؟! دیدیم نتیجه این تفکر را در دوران انتخابات ! دیدیم توهین های بسیار آزادشان را به مقام معظم رهبری ! دیدیم اعتراضشان را به دفن شهدا ! دیدیم توهینشان به بسیج و بسیجی را ! دیدیم .....
سربازان رهبری هم دیدیم ! سربازانی که حتی قدرت دفاع از خودشان و عقایدشان هم نداشتند ! سربازانی که نتوانستند شبهات ولایت فقیه را پاسخ بدهند یا ....! بنده بحثم فقط یادآوری مسائلی مانند این بود نه اینکه تجربه بسیار زیاد دوستان را نادیده بگیرم !!! تجربه هایی که نتایج تامل برانگیزش را بارها مشاهده کرده ایم .......!
5- و اما مورد آخر : چرا فکر کردید خاک این به قول شما جبهه می تواند فکر مرا متحجر کند ؟!؟!؟!؟!؟!؟! نمی خواهم شعار بدهم اما هیچوقت نخواهم گذاشت که عقاید یا افکارم بازیچه فرد یا سازمانی بشود حتی اگر آن سازمان به قدرت .....و...... باشد ! و ذره ای از اندیشه ام که از دریچه نگاه خودم به مسائل است کوتاه نخواهم آمد .
و بعنوان نکته پایانی : کم کاری ها ، کمبود بودجه ها ، بی انصافی ها ، تهمت ها ، حاشیه سازی ها و ..... را نادیده نخواهم گرفت اما اولین کار گرفتن نوک پیکان به سمت خودم است و تمام بسیجیانی که ادعای ولایت مداریشان گوش فلک را کر کرده است اما کو عمل برادر ؟؟!؟!؟!؟؟!
« و من الله التوفیق»
دعا بفرمایید - یا علی و یا حق
نویسنده » نرگس » ساعت 10:16 عصر روز
یکشنبه 88 آذر 8
هوالرحمان
دیروز در سالن تربیت بدنی دانشگاه آزاد کرمانشاه با حضور دکتر سراج (رئیس بسیج دانشجویی کشور) و جمشید جم (خواننده ترانه یار دبستانی من ... ) همایش سه هزار نفری بسیج دانشجویی برگزار شد .
حاشیه های زیادی داشت این مراسم اما فعلا حس و حال نوشتنش نیست ! شاید روزهای دیگر و شاید هیچ وقت ! این مهم بستگی به شرایط آب و هوایی دارد !!!!!!
در هر صورت مراسم بدی نبود خصوصا قسمت آخرش که به زیارت مزار شهدای گمنام این دانشگاه ختم شد ...
یا علی و یا حق
نویسنده » نرگس » ساعت 2:58 صبح روز
سه شنبه 88 آذر 3
هوالرحیم
سلام ، نمیدانم چه بگویم و چه بنویسم !؟ فقط میدانم که دلم گرفته و باید بنویسم ، پس هرچه بادا باد ...
دیروز صبح ساعت 7 با دکتر سراج (مسئول بسیج دانشجویی کشور) جلسه داشتیم ، مسئولین بسیج و شوراهای بسیج دانشجویی هم بودند ، دکتر سراج که صحبت کردند ، خیلی احساس حقارت می کردم ... میگفتند بسیجی باید چنین باشد و چنان ! میگفتند بسیجی های زمان جنگ هم سن ما و شاید کمتر بودند اما لحظه ای بیکار نبودند ! اما ما کجای کار بودیم ؟؟ فقط نالیدیم از کمبود بودجه و امکانات و امثالهم ! از اینکه ما دانشجوی بسیجی هستیم نه بسیجی دانشجو !! (که البته وضع درسی بسیاری از ما گویای این امر خطیر بود و هست !!!)
خیلی حرف ها داشتم که قرار بود بزنم اما منصرف شدم چون حرفهای من شاید یک جورهایی با همه فرق می کرد و حوصله حاشیه سازی های طبیعی !! بسیج و البته بسیجیانش را نداشتم !
میخواستم بگویم دکتر راست می گویند چون برای همه چیز اعم از چت و کلوب گردی و نت و گردش و تفریح و ... وقت داریم اما وقت نداریم که حتی به آرمان های خودمان جامه عمل بپوشانیم و شاید نمی توانیم و کاسه کوزه هایش را بر سر ایراد مسئولین و چارچوبهای ناحیه و کمبود بودجه می گذاریم !
عده ای از نداشتن ماشین برای برگزاری جلساتشان گله داشتند !! یادم آمد که اگر باکری و همت و زین الدین هم بودند بازهم گله از نبود چنین امکاناتی داشتند ؟!؟ آیا زمان آن ها هم حرف از این کمبودها بود ؟ آیا این امکانات در تلاش آن ها برای حل مسائل و نتیجه عملیات ها دخیل بود ؟!؟! تازه این دوستان یادشان رفت که پایگاه هایی هستند که بودجه هایشان نصف اینان است اما فعالیتشان شاید نه در حد این حوزه ها اما به نسبت بودجه ها ، بسیار زیاد است !
و البته همیشه با مقایسه کار را می سنجند و مقایسه ای در تعداد دانشجویان شرکت کننده در برنامه های مختلف بسیج از پایگاه ها و حوزه ها گویای همه چیز هست ! ده ها و شاید صدها برابر بودجه و صد ها برابر دانشجو ، اما تعدادها شرکت کننده ها مساوی و گاها کمتر !
نمی دانم قصه مظلومیت نام بسیج که به دست امثال من افتاده است تا کی ادامه خواهد یافت ؟! نمی دانم تا کی اهمال کاری های خودمان را به گردن بودجه و مسئولین و ... خواهیم انداخت ! (البته به هیچ وجه این به معنی بی تقصیر بودن مسئولین نیست ! )
نمی دانم ! فقط می گویم ای کاش واقعا ما هم بسیجی بودیم ...یک بسیجی تمام عیار مثل علی (علیه السلام ) ...
یا علی و یا حق
نویسنده » نرگس » ساعت 2:40 صبح روز
سه شنبه 88 آذر 3
هوالمحبوب العارفین
متن پیام رئیس جمهور به مناسبت عروج ملکوتی حضرت آیت الله نجومی :
"هو العلیم اذا مات العالم ثلم فی الاسلام ثلمه لا یسدها شیء
خبر تالم اثر رحلت عالم عامل، استاد ادب و اخلاق حضرت آیت الله سید مرتضی نجومی بی اختیار ذهن را به سوی عبارت پایانی حدیث سوق می دهد فرهیخته ای که به چهره های ماندگار اعتبار بخشید و در دنیای هنر نیز خوش درخشید.
این عالم هنرمند و هنرمند عالم، در خوشنویسی کم بدیل بود. در فقاهت از سرآمدان خطه خویش بود. درس های تفسیرش زبانزد اهل عرفان بود و تالیفاتش رهنمای علاقمندان به دین و دیانت.
اما آنچه بیش از همه بارز بود اینکه ایشان یک مبارز بود. در دوره ستمشاهی خانه اش مامن ظلم ستیزان بود و حضورش مایه دلگرمی انقلابیون .
فقدانش را به ساحت مبارک بقیه الله ارواحنا فداه و رهبر ادب پرور و مردم پهلوان خصلت کرمانشاه و تمامی ملت مسلمان ایران تسلیت می گویم و از خداوند برای روح بلندش علو درجات و برای خاندان مبارکش صبر و اجر مسئلت می نمایم. محمود احمدی نژاد"
یا علی مدد و یا حق
نویسنده » نرگس » ساعت 3:13 عصر روز
سه شنبه 88 آبان 26
هوالبصیر
وفات آیت الله نجومی رو به محضر مبارک حضرت حجت (عج الله تعالی فرجه الشریف ) و خدمت همه دوستداران آن عزیز تسلیت عرض می کنم .
امروز برای همه کرمانشاهی ها روز بسیار سختی بود و برای من سخت تر ...هنوز صدای دلنشینش در گوشم است ...هنوز چهره نورانی اش در یادم است ...امروز برکت و نور کرمانشاه به رحمت خدا پیوست ...
سه روز عزای عمومی در سوگ آن عزیز در کرمانشاه اعلام شد و فردا ساعت 9 در مسجد نواب استان کرمانشاه به سوگ آن سید بزرگوار مینشینیم ...روحش شاد و قرین رحمت الهی ...
جهت تعجیل در فرج و شادی روح آن بزرگوار 12 صلوات ختم بفرمایید .
یا علی و یا حق
التماس دعا
نویسنده » نرگس » ساعت 8:10 عصر روز
دوشنبه 88 آبان 25
هوالرحمان
8/8/88 خدای متعال از کرامت خودش و لطف حضرت رضا ، این هدیه عزیز رو به خونواده ما عنایت کرد .
« نازنین زهرا » سوگلی ناز عمه
خیلی التماس دعا - یا علی و یا حق
نویسنده » نرگس » ساعت 3:45 صبح روز
جمعه 88 آبان 22
هوالبصیر
تمام مسیر راه به این فکر می کنم که اگر مولا مرا نپذیرد چه کنم ؟ با خودم می گویم اگر مولا مرا نمی خواست یا میخواست مرا رد کند پس چرا دعوتم کرد؟ تمام امیدم را جمع می کنم اما کوله بار سنگین گناهانم مرا وادار می کند که به این فکر کنم که شاید تنبیهی باشد این آمدن و در محضر حضرت رضا بودن ...آخر تنبیه بزرگان و کریمان هم کریمانه است ...
به مشهد که رسیدیم و چشمم به گنبد افتاد قطرات اشک صورتم را نوازش کرد و باز هم در این فکر بودم که آیا مولا مرا به محضرش می طلبد ؟ آیا مهمان دعوتی حضرت هستم ؟! یا بدون دعوت آمده ام ...
در مسیر مشرف شدن تا حرم، دانه های فیروزه ای تسبیح یادگاری حرم امام حسین(ع) در دستانم می چرخد و لبانم ذکرهایی می گوید اما گویی روحم جسمم را یاری نمی کند ...تو گویی اصلا روحی در بدن نیست ...هرچه به حرم نزدیک تر می شدم تپش های قلبم تندتر میشد ...نمی دانم اینبار چرا اینقدر استرس داشتم ، شاید کوله بارم سنگین تر از همیشه شده بود ...شاید نه حتما ...
تمام ترس های عالم یک طرف اینکه مولا جوابم کند یک طرف ...
به ورودی شیخ حر عاملی (ورودی مورد علاقه ام ) که رسیدیم ، دوستم دوباره و چندباره تکرار کرد ، یادت میاید بزرگی می گفت که اذن دخول واقعی اشک است ؟ می ترسیدم که گریه نکنم ، گفتم اگر نتوانستم گریه کنم ؟! ؛می گفت عیبی ندارد اما نشانه دعوت شدن خاص همان گریه است ... می گفت اگر گریه نکردی نا امید نشو ، داخل حرم شو تا مورد لطف قرار بگیری ...می گفت و می گفت اما نمی شنیدم ...یعنی دلم نمی خواست بشنوم ...فقط طنین این جمله بود در گوشم که اگر گریه کنی نشانه ...
داشتم نا امید میشدم که قطرات گرم اشک به فریادم رسید ...شب میلاد حضرت رضا بود و عیدی خاص؛ که قرین شده بود با تاریخ 8/8/88 و حضور من در حرم بس شگفت !
قدم هایم که سنگ فرش سرد حرم را حس کرد ، تمام وجودم از عشق امام رضای رئوفم به فریاد آمد ...یادش بخیر ...
یادش بخیر که آنروز چه صفایی کردیم ...یادش بخیر دعای کمیل حدادیان در حرم و آن حرفای سوزناکش ...یادش بخیر روضه کنار ضریح ...یادش بخیر شلوغی حرم ...یادش بخیر چراغانی حرم ...یادش بخیر صدای نقاره خانه ...یادش بخیر ایوان طلا ...
دلم همیشه و همیشه فقط تو را صدا می زند و تو را می خواهد مولای رئوفم ...گرچه در این سفر سخت تنبیهم کردی اما باز هم بنازم کرمت را ...
مولا تا بحال جز خوبی از تو چیزی ندیده ام ...جز بخشش چیزی حس نکرده ام ...جز عفوت چیزی آرامم نکرده است ...جز خیر و برکت و خوبی و مهربانی نبوده ست ...تحمل بی محلی ات را ندارم ...گرچه میدانم که حق است و بی محلی نیست بلکه تلنگری است بر چیزهایی که خدا می داند و شما و من !! مولای رئوفم میدانم که این هم از لطفت است اما تاب تحویل نگرفتنت را ندارم ...مولای خوبم دستانم را گرفته ای و میدانم که رهایش نمی کنی اما دلم آغوشت را می خواهد ...مثل همیشه با محبت و رافت ...نا امیدم نکن ...از روزی که برگشته ام حس پرنده ای را دارم که در قفسش را گشوده اند و رهایش کرده اند اما پرنده دلش قفس را با بودن در کنار صاحبش میخواهد تا پرواز بی هدف و بدون بودن صاحبش ...رهایم نکن مولای خوبم ؛
تعجیل در فرج حضرت حجت 8 صلوات ختم بفرمایید
یا علی مدد و التماس دعا
نویسنده » نرگس » ساعت 12:59 صبح روز
سه شنبه 88 آبان 19
به نام خدایی که عطایش بی نهایت است ...
زائـــــــــری بارانی ام آقا ، به دادم میرسی ؟
بی پناهم خسته ام مولا به دادم میرسی ؟
گرچه آهـــــــــــــو نیستم اما پر از دلتنگی ام
ضامن چشمان آهــــــوها به دادم میرسی ؟
من دخیل التمـــاسم را به چشمت بسته ام
هشتمین دردانه زهرا(س)به دادم میرسی ؟
سلام ، پیشاپیش این روز تاریخی (8 /8/88 ) و میلاد نورانی حضرت رضا علیه السلام رو به همه دوستداران آن حضرت بخصوص ایرانیان که عشق ویژه و منحصری به صاحب مملکتشون دارند تبریک میگم .
گرچه روسیاهم اما لطف ارباب به همه حتی بدایی مثل منم میرسه ....
چندساعت دیگه راهی بهشت امام رضا (علیه السلام ) هستم ، مطمئن باشید دعاگوی تک تک دوستان نتی خواهم بود اگر قبول کنند (حتی کسانی که فقط یکبار از این وب دیدن کرده اند یا دیدن خواهند کرد ...)
دوستان دعا کنید لایق این عنایت بی کران الهی و محبت بی انتهای اربابم باشم و بتونم استفاده کنم .
** اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فی فرج مولانا صاحب العصر و الزمان **
یا علی و یا حق
نویسنده » نرگس » ساعت 2:51 صبح روز
سه شنبه 88 آبان 5